اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان درد دلی مراست که گفتن نمی توان خواهم شکفته رو زیم از غم چو گل ولی هرگز بزهر خنده شکفتن نمی توان خواب صبوح اگرچه بیوسف رخان خوشست غافل ز گرگ حادثه خفتن نمی توان هر در که هست سفته ز الماس همت است وصل تو گوهریست که سفتن نمی توان گفتی که لعل من کشد از زهر حسرتت وه کاین حدیث تلخ شنفتن نمی توان شد داغ عشق در دل ویرانه ام نهان گنج وفا بخاک نهفتن نمی توان اهلی اگرنه بر تو نسیمی وزد ز دوست گرد غم از جبین تو رفتن نمی توان اهلی شیرازی