به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین

1640عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین
ای سر من خاک پایت زیر پای خود ببین
گوشه چشمی فکن ای آفتاب و ذره وار
جان ما جمعی پریشان در هوای خود ببین
دیده شد جای تو ز آن آرایمش چون لعل و در
نور چشم من بیا در دیده جای خود ببین
جان فدایت میکنم ایکعبه جان رخ مپوش
پرده بگشا هر طرف خلقی فدای خود ببین
یار اگر مارا کشد یک دیدنش صد خونبهاست
کشتن خود منگر ایدل خونبهای خود ببین
آنکه رخ تابید و سنبل بر قفا افکند و رفت
صد هزاران دود دل گو در قفای خود ببین
جام جم شو اهلی از عشق و مکش منت ز غیر
هرچه خواهی در دل خود از صفای خود ببین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...2شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 3شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 4شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 5شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 6شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...7شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 8شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 9شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...10شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...11شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 12شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...13شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 14شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...15شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 16شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...17شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...18شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 19شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 20شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...21شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...22شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 23شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...24شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 25شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 26شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...27شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...28شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...29شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...30شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 31شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 32شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 33شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...34شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...35شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 36شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...37شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...38شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 39شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...40شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 41شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 42شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...43شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 44شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...45شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 46شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...47شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...48شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 49شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...50شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 51شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...52شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...53شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 54شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 55شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...56شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 57شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...58شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...59شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...60شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 61شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 62شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 63شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 64شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...65شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...66شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 67شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 68شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 69شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...70شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 71شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 72شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 73شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...74شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 75شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 76شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 77شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...78شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...79شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...80شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 81شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 82شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 83شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 84شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 85شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 86شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 87شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...88شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 89شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 90شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 91شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 92شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 93شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 94شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 95شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...96شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 97شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 98شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 99شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...100شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 101شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...102شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...103شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 104شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...105شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...106شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 107شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 108شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 109شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 110شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 111شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 112شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...113شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 114شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 115شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 116شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...117شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 118شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...119شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...120شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...121شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 122شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 123شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 124شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 125شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...126شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 127شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...128شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...129شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...130شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...131شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 132شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 133شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 134شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...135شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 136شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...137شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 138شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 139شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 140شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 141شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 142شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 143شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 144شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...145شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 146شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...147شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 148شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 149شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 150شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 151شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 152شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 153شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...154شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 155شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 156شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...157شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 158شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...159شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 160شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 161شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 162شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...163شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...164شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 165شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 166شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...167شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...168شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 169شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...170شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...171شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...172شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...173شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 174شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 175شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...176شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...177شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 178شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 179شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 180شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 181شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...182شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...183شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...184شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 185شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 186شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...187شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 188شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 189شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...190شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 191شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...192شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...193شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 194شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 195شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 196شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 197شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...198شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 199شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 200شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...201شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...202شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 203شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...204شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 205شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 206شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...207شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...208شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 209شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 210شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 211شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...212شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 213شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 214شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ