کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن
    تلخی زهر اجل در دل من شیرین کن
    من نگویم که مرا عشوه وصل تو دواست
    تو بهر شیوه که خواهی دل من تسکین کن
    سیرت از غمزه دیدار نشاید دیدن
    یکنفس خواب کن و دیده من بالین کن
    گر بر آنی که پس از مرگ به کوثر برسم
    یک دو حرف از لب شیرین خودت تلقین کن
    دیده ام پاس خیالت تو بخار مژه داشت
    ناوک خود همه در دیده من پرچین کن
    زرد رویم مهل ایگریه درین آخر عمر
    چونخزان چهره ام از خونجگر رنگین کن
    در خم زلف تو اهلی دل مسکین خون کرد
    زلف مشکین بگشا فکر دل مسکین کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha