به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان

1920عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان
آه از این سنگدلان وای ازین دلشکنان
چشم من گر سپر ناوک مژگان سازی
به که در دیده مردم گذری غمزه زنان
گر چو فرهاد شوم کشته خوبان چه غمست
جان شیرین بفدای لب شیرین دهنان
خار از آنیم که با خاک برابر شده است
زرد رخساره ما در ره سیمین بدنان
اهلی از آتش سودای بتان خواهد شد
عاقبت خاک تو آتشکده برهمنان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...2شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 3شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 4شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 5شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...6شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 7شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 8شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...9شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...10شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 11شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 12شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 13شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 14شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...15شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 16شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 17شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...18شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...19شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 20شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...21شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 22شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...23شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 24شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...25شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...26شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 27شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 28شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...29شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...30شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 31شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...32شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 33شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 34شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...35شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...36شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...37شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...38شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 39شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 40شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 41شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...42شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...43شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 44شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...45شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...46شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 47شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...48شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 49شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 50شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...51شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 52شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...53شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 54شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...55شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...56شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 57شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...58شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 59شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...60شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...61شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 62شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 63شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...64شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 65شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...66شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...67شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...68شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 69شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 70شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 71شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 72شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...73شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...74شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 75شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 76شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 77شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...78شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 79شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 80شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 81شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...82شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 83شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 84شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 85شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...86شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...87شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...88شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 89شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 90شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 91شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 92شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 93شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 94شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 95شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...96شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 97شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 98شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 99شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 100شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 101شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 102شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 103شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...104شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 105شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 106شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 107شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...108شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 109شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...110شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...111شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 112شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...113شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...114شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 115شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 116شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 117شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 118شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 119شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 120شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...121شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 122شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 123شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 124شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...125شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 126شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...127شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...128شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...129شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 130شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 131شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 132شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 133شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...134شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 135شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...136شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...137شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...138شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...139شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 140شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 141شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 142شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...143شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 144شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...145شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 146شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 147شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 148شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 149شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 150شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 151شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 152شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...153شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 154شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...155شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 156شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 157شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 158شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 159شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 160شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 161شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...162شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 163شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 164شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...165شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 166شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...167شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 168شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 169شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 170شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...171شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...172شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 173شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 174شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...175شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...176شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 177شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...178شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...179شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...180شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...181شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 182شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 183شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...184شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...185شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 186شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 187شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 188شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 189شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...190شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...191شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...192شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 193شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 194شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...195شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 196شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 197شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...198شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 199شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...200شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...201شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 202شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 203شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 204شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 205شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...206شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 207شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 208شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...209شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...210شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 211شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...212شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 213شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 214شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...215شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...216شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 217شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 218شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 219شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...220شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 221شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 222شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ