به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است این

1630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است این
کز دور مرا بینی و گویی چه کس است این
گفتی که شبت ناله بسی پست برآید
مارا نفسی نیست مگر هم نفس است این
پروانه تواند برخ شمع نظر دوخت
ای مردمک دیده نه کار مگس است این
جز مردن و کشتن سخن از عشق نگویم
تا خلق نگویند که صاحب هوس است این
اهلی بدعا باز چه دارد اجل از خود
چون در شب هجران تو فریادرس است این

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...2شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...3شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...4شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...5شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...6شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...7شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 8شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 9شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...10شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 11شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 12شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...13شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...14شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 15شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...16شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...17شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...18شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...19شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 20شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...21شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...22شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 23شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 24شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...25شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 26شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 27شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 28شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...29شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 30شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 31شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...32شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...33شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 34شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 35شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 36شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 37شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...38شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 39شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 40شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...41شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...42شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 43شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...44شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 45شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...46شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 47شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...48شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...49شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 50شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 51شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...52شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...53شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 54شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...55شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 56شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 57شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...58شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...59شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...60شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...61شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 62شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 63شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 64شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...65شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...66شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 67شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...68شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...69شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 70شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...71شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 72شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 73شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...74شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 75شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...76شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 77شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...78شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...79شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 80شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...81شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 82شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...83شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...84شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 85شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 86شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...87شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 88شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...89شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...90شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...91شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 92شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 93شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 94شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 95شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...96شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...97شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 98شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 99شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 100شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...101شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 102شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 103شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 104شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...105شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 106شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 107شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 108شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...109شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...110شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...111شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 112شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 113شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 114شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 115شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 116شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 117شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 118شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...119شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 120شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 121شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 122شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 123شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 124شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 125شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 126شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...127شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 128شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 129شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 130شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...131شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 132شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...133شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...134شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 135شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...136شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...137شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 138شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 139شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 140شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 141شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 142شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 143شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...144شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 145شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 146شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 147شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...148شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 149شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...150شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...151شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...152شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 153شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 154شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 155شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 156شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...157شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 158شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...159شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...160شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...161شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...162شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 163شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 164شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 165شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...166شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 167شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...168شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 169شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 170شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 171شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 172شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 173شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 174شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 175شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...176شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 177شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...178شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 179شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 180شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 181شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 182شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 183شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 184شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...185شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 186شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 187شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...188شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 189شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...190شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 191شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 192شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 193شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...194شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...195شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 196شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 197شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...198شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...199شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 200شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...201شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...202شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...203شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...204شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 205شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 206شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...207شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...208شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 209شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 210شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 211شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 212شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...213شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...214شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...215شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 216شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 217شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...218شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 219شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 220شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...221شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 222شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...223شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...224شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 225شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 226شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 227شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 228شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...229شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 230شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 231شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...232شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...233شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 234شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...235شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 236شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 237شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...238شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...239شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 240شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 241شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 242شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...243شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 244شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 245شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ