به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم

1560عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم
باشد که دست محنت ایام خم دهیم
گنج دل از خرابه می در کف آوریم
وین خاک تیره باز بباد عدم دهیم
ما را کهروی یار نماید ز جام دل
تا چند جان بهر زه پی جام جم دهیم
روزیکه شب کنیم بیوسف رخی چو تو
گر جان دهیم قیمت یکلحظه کم دهیم
اهلی سیه کنیم جهانی چو روز خود
گر شرح دود دل بزبان قلم دهیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 2شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 3شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 4شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...5شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...6شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 7شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...8شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 9شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...10شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...11شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 12شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 13شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...14شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...15شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 16شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 17شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 18شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...19شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 20شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 21شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 22شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...23شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 24شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 25شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 26شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...27شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...28شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 29شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...30شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...31شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 32شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...33شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 34شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 35شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 36شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 37شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...38شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 39شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...40شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...41شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...42شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...43شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 44شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...45شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 46شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...47شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 48شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 49شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 50شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 51شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...52شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...53شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...54شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...55شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...56شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...57شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...58شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 59شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 60شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...61شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 62شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 63شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...64شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...65شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 66شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...67شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...68شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...69شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...70شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 71شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...72شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...73شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 74شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 75شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...76شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 77شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 78شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 79شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...80شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 81شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 82شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...83شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...84شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 85شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 86شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 87شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 88شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...89شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 90شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 91شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...92شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...93شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 94شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...95شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 96شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...97شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 98شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...99شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...100شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 101شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 102شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...103شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...104شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 105شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...106شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 107شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 108شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...109شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...110شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...111شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...112شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 113شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 114شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 115شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...116شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...117شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 118شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...119شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...120شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 121شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...122شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 123شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 124شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...125شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 126شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...127شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 128شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...129شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...130شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 131شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...132شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 133شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...134شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...135شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 136شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 137شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...138شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 139شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...140شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...141شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...142شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 143شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 144شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 145شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 146شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...147شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...148شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 149شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 150شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 151شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...152شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 153شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 154شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 155شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...156شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 157شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 158شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 159شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...160شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...161شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...162شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 163شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 164شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 165شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 166شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 167شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 168شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 169شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...170شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 171شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 172شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 173شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 174شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 175شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 176شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 177شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...178شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 179شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 180شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 181شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...182شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 183شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...184شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...185شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 186شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...187شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...188شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 189شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 190شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 191شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 192شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 193شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 194شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...195شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 196شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 197شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 198شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...199شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 200شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...201شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...202شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...203شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 204شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 205شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 206شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 207شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...208شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 209شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...210شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...211شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...212شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...213شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 214شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 215شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 216شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...217شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 218شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...219شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 220شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 221شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 222شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 223شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 224شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 225شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 226شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...227شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 228شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...229شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 230شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 231شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 232شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 233شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 234شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 235شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...236شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 237شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 238شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...239شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 240شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...241شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 242شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 243شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 244شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...245شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...246شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 247شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 248شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...249شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...250شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 251شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...252شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...253شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...254شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...255شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 256شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 257شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...258شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...259شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 260شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 261شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 262شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 263شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...264شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...265شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...266شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 267شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 268شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...269شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 270شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 271شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...272شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 273شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...274شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...275شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 276شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 277شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 278شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 279شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...280شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 281شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 282شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...283شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...284شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 285شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...286شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 287شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 288شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...289شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...290شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 291شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 292شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 293شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...294شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 295شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 296شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ