به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن

1630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن
کعبه بر هم مزن آتشکده انگیز مکن
مرهم ریش دلم کز سخن تلخ کنی
باری از خنده پنهان نمک آمیز مکن
ایکه در گلشن حسنی و جوانی سرمست
تکیه بر نازکی سبزه نوخیز مکن
خون من هم ز دل و دیده من باز طلب
پرسش قتلم از آن غمزه خونریز مکن
یا بنه دل بگرفتاری و محنت اهلی
یا نظر در سر آن زلف دلاویز مکن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 2شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 3شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 4شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...5شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...6شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...7شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...8شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...9شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...10شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...11شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 12شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 13شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...14شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 15شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 16شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...17شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...18شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 19شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...20شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...21شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...22شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...23شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 24شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...25شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...26شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 27شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 28شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...29شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 30شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 31شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 32شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...33شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 34شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 35شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...36شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...37شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 38شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 39شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 40شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 41شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...42شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 43شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 44شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...45شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...46شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 47شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...48شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 49شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...50شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 51شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...52شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...53شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 54شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 55شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...56شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...57شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 58شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...59شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 60شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 61شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...62شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...63شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...64شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...65شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 66شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 67شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 68شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...69شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...70شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 71شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...72شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...73شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 74شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...75شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 76شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 77شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...78شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 79شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...80شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 81شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...82شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...83شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 84شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...85شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 86شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...87شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...88شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 89شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 90شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...91شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 92شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...93شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...94شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...95شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 96شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 97شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 98شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 99شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...100شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...101شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 102شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 103شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 104شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...105شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 106شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 107شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 108شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...109شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 110شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 111شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 112شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...113شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...114شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...115شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 116شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 117شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 118شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 119شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 120شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 121شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 122شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...123شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 124شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 125شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 126شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 127شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 128شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 129شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 130شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...131شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 132شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 133شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 134شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...135شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 136شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...137شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...138شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 139شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...140شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...141شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 142شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 143شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 144شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 145شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 146شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 147شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...148شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 149شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 150شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 151شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...152شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 153شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...154شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...155شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...156شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 157شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 158شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 159شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 160شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...161شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 162شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...163شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...164شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...165شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...166شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 167شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 168شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 169شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...170شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 171شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...172شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 173شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 174شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 175شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 176شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 177شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 178شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 179شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...180شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 181شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...182شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 183شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 184شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 185شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 186شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 187شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 188شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...189شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 190شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 191شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...192شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 193شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...194شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 195شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 196شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 197شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...198شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...199شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 200شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 201شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...202شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...203شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 204شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...205شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...206شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...207شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...208شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 209شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 210شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...211شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...212شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 213شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 214شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 215شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 216شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...217شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...218شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...219شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 220شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 221شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...222شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 223شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 224شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...225شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 226شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...227شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...228شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 229شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 230شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 231شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 232شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...233شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 234شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 235شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...236شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...237شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 238شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...239شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 240شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 241شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...242شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...243شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 244شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 245شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 246شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...247شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 248شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 249شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ