به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم

1640عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عاشق مستم و محنت زده از بار دلم
دوستان عفو کنیدم که گرفتار دلم
همه کس در پی تیمار و دل من ز جنون
سنگ بر سینه زنان در پی آزار دلم
خار خار دلم از زخم زبان کم نشود
مگر آن سوزن مژگان بکشد خار دلم
دل خرید از کف غم بازم و بفروخت بدوست
خود فروشی نکنم بنده بازار دلم
عیب من از رخ معشوق نشاید اهلی
که مرا خود هنر اینست که در کار دلم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 2شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 3شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...4شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...5شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...6شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...7شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...8شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 9شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 10شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 11شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 12شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 13شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...14شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...15شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 16شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...17شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 18شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 19شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 20شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...21شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 22شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...23شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 24شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 25شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 26شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 27شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...28شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...29شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 30شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...31شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 32شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...33شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...34شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 35شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 36شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...37شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...38شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 39شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 40شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 41شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...42شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 43شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 44شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 45شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...46شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 47شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 48شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 49شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...50شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...51شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 52شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...53شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...54شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 55شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...56شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 57شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 58شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 59شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 60شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...61شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 62شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...63شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...64شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...65شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...66شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 67شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...68شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 69شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...70شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 71شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 72شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 73شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 74شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...75شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...76شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...77شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...78شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...79شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...80شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...81شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 82شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 83شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...84شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 85شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 86شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...87شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...88شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 89شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...90شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...91شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...92شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...93شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 94شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...95شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...96شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 97شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 98شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...99شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 100شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 101شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 102شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...103شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 104شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 105شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...106شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...107شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 108شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 109شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 110شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 111شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...112شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 113شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 114شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...115شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...116شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 117شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...118شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 119شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...120شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 121شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...122شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...123شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 124شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 125شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...126شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...127شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 128شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...129شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 130شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 131شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...132شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...133شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...134شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...135شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 136شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 137شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 138شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...139شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...140شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 141شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...142شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...143شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 144شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...145شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 146شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 147شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...148شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 149شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...150شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 151شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...152شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...153شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 154شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...155شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 156شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...157شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...158شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 159شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 160شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...161شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 162شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...163شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...164شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...165شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 166شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 167شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 168شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 169شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...170شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...171شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 172شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 173شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 174شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...175شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 176شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 177شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 178شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...179شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 180شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 181شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 182شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...183شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...184شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...185شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 186شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 187شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 188شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 189شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 190شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 191شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 192شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...193شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 194شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 195شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 196شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 197شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 198شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 199شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 200شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...201شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 202شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 203شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 204شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...205شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 206شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...207شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...208شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 209شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...210شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...211شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 212شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 213شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 214شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 215شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 216شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 217شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...218شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 219شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 220شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 221شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...222شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 223شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...224شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...225شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...226شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 227شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 228شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 229شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 230شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...231شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 232شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...233شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...234شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...235شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...236شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 237شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 238شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 239شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...240شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 241شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...242شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 243شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 244شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 245شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 246شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 247شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 248شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 249شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...250شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 251شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...252شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 253شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 254شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 255شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 256شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 257شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 258شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...259شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 260شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 261شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...262شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 263شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...264شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 265شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 266شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 267شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...268شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...269شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 270شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 271شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...272شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...273شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 274شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...275شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...276شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...277شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...278شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 279شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 280شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...281شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...282شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 283شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 284شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 285شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 286شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...287شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...288شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...289شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 290شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 291شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...292شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 293شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 294شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...295شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 296شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...297شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...298شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 299شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 300شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 301شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 302شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...303شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 304شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 305شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...306شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...307شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 308شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...309شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 310شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 311شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...312شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...313شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 314شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 315شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 316شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...317شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 318شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 319شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ