به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم
یکدم فراغ دل به دو عالم نمیدهم
گر شاه عیب رندی من کرد حاکم است
باری منش بسلطنت جم نمیدهم
هرگز بکس نزاع ندارم بعلم و عقل
بیهوده زحمت کس و خود هم نمیدهم
کوته نظر فروخت بزر حسن عاقبت
من یوسف عزیز بدرهم نمیدهم
اهلی غم حبیب که جان تازه داردم
تا زنده ام به عیسی مریم نمیدهم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 2شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 3شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 4شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟5شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...6شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 7شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...8شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 9شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 10شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 11شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...12شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 13شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 14شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 15شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...16شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 17شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 18شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 19شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...20شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...21شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...22شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...23شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 24شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 25شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...26شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 27شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 28شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 29شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 30شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 31شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 32شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 33شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...34شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...35شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...36شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...37شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 38شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 39شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...40شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...41شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 42شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 43شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 44شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 45شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 46شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 47شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...48شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...49شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 50شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 51شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...52شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 53شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...54شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...55شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...56شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 57شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 58شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 59شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 60شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...61شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 62شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 63شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 64شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...65شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...66شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...67شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 68شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 69شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...70شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...71شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...72شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...73شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 74شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...75شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 76شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 77شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...78شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...79شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...80شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...81شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 82شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...83شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 84شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 85شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 86شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 87شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...88شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...89شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 90شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...91شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...92شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 93شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...94شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...95شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 96شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...97شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 98شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 99شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...100شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...101شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...102شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...103شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...104شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 105شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 106شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 107شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 108شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 109شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...110شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...111شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 112شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...113شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 114شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 115شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 116شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...117شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 118شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...119شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 120شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 121شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 122شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 123شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...124شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...125شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 126شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...127شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 128شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...129شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...130شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 131شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 132شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...133شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...134شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 135شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 136شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 137شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...138شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 139شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 140شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 141شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...142شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 143شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 144شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 145شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...146شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...147شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 148شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...149شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...150شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 151شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...152شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 153شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 154شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 155شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 156شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...157شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 158شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...159شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...160شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...161شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...162شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 163شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...164شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 165شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...166شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 167شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 168شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 169شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 170شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...171شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...172شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...173شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...174شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...175شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...176شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...177شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 178شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 179شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...180شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 181شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 182شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...183شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...184شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 185شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...186شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...187شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...188شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...189شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 190شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...191شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...192شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 193شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 194شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...195شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 196شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 197شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 198شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...199شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 200شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 201شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...202شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...203شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 204شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 205شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 206شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 207شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...208شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 209شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 210شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...211شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...212شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 213شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...214شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 215شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...216شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 217شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...218شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...219شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 220شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 221شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...222شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...223شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 224شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...225شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 226شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 227شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...228شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...229شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...230شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...231شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 232شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 233شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 234شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...235شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...236شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 237شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...238شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...239شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 240شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...241شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 242شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 243شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...244شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 245شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...246شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 247شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...248شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...249شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 250شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...251شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 252شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...253شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...254شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 255شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 256شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...257شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 258شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...259شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...260شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...261شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 262شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 263شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 264شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 265شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...266شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...267شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 268شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 269شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 270شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...271شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 272شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 273شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 274شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...275شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 276شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 277شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 278شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...279شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...280شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...281شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 282شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 283شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 284شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 285شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 286شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 287شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 288شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...289شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 290شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 291شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 292شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 293شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 294شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 295شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 296شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...297شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 298شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 299شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 300شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...301شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 302شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...303شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...304شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 305شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...306شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...307شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 308شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 309شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 310شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 311شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 312شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 313شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...314شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 315شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 316شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 317شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...318شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 319شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...320شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...321شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...322شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 323شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 324شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 325شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 326شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...327شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 328شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...329شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...330شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...331شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...332شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 333شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 334شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 335شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...336شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 337شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...338شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 339شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 340شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 341شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 342شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 343شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 344شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 345شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...346شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 347شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...348شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 349شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 350شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 351شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 352شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 353شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 354شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...355شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 356شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 357شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...358شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 359شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...360شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 361شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 362شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 363شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...364شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...365شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 366شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 367شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...368شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...369شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 370شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...371شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...372شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...373شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...374شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 375شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 376شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...377شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...378شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 379شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 380شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 381شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 382شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...383شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...384شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...385شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 386شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 387شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...388شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 389شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 390شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...391شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 392شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...393شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...394شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 395شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 396شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 397شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 398شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...399شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 400شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 401شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...402شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...403شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 404شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...405شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 406شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 407شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...408شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...409شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 410شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 411شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 412شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...413شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 414شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 415شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ