به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان روم

1560عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

روز آخر کز جهان با دیده گریان روم
گر نباشد در دلم مهر تو بی ایمان روم
دامن از گلهای خون دل نشویم زان مرا
دامنی پر گل بود روزی کزین بستان روم
بسکه بیحد دود دل در خانه ام فانوس وار
آردم در چرخ و من چون صورت بیجان روم
از لبم کامی ده ای بی رحم و مپسندم که من
چون سکندر نا امید از چشمه حیوان روم
خضر و الیاس اندران سرچشمه آبحیات
معتکف بنشسته چون من بی سر و سامان روم
مینهم پا بر سر هستی و جان در آستین
تا چو اهلی سوی او پاکوبو دست افشان روم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...2شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...3شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...4شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...5شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 6شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...7شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 8شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 9شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...10شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...11شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...12شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...13شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 14شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...15شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 16شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 17شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 18شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 19شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...20شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...21شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 22شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...23شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...24شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 25شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...26شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...27شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 28شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...29شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 30شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 31شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...32شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...33شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...34شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...35شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...36شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 37شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 38شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 39شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 40شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 41شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...42شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...43شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 44شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...45شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 46شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 47شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 48شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...49شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 50شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...51شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 52شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 53شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 54شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 55شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...56شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...57شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 58شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...59شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 60شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...61شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...62شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 63شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 64شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...65شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...66شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 67شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 68شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 69شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...70شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 71شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 72شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 73شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...74شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 75شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 76شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 77شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...78شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...79شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 80شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...81شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...82شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 83شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...84شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 85شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 86شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 87شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 88شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...89شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 90شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...91شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...92شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...93شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...94شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 95شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...96شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 97شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...98شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 99شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 100شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 101شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 102شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...103شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...104شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...105شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...106شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...107شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...108شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...109شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 110شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 111شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...112شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 113شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 114شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...115شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...116شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 117شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...118شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...119شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...120شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...121شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 122شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...123شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...124شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 125شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 126شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...127شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 128شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 129شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 130شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...131شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 132شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 133شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...134شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...135شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 136شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 137شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 138شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 139شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...140شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 141شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 142شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...143شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...144شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 145شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...146شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 147شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...148شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 149شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...150شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...151شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 152شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 153شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...154شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...155شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 156شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...157شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 158شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 159شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...160شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...161شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...162شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...163شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 164شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 165شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 166شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...167شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...168شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 169شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...170شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...171شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 172شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...173شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 174شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 175شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...176شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 177شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...178شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 179شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...180شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...181شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 182شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...183شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 184شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...185شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...186شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 187شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 188شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...189شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 190شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...191شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...192شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...193شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 194شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 195شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 196شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 197شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...198شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...199شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 200شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 201شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 202شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...203شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 204شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 205شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 206شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...207شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 208شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 209شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 210شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...211شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...212شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...213شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 214شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 215شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 216شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 217شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 218شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 219شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 220شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...221شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 222شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 223شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 224شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 225شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 226شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 227شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 228شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...229شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 230شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 231شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 232شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...233شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 234شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...235شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...236شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 237شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...238شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...239شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 240شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 241شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 242شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 243شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 244شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 245شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...246شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 247شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 248شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 249شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...250شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 251شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...252شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...253شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...254شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 255شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 256شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 257شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 258شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...259شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 260شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...261شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...262شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...263شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...264شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 265شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 266شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 267شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...268شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 269شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...270شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 271شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 272شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 273شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 274شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 275شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 276شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 277شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...278شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 279شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...280شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 281شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 282شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 283شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 284شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 285شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 286شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...287شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 288شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 289شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...290شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 291شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...292شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 293شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 294شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 295شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...296شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...297شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 298شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 299شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...300شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...301شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 302شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...303شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...304شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...305شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...306شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 307شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 308شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...309شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...310شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 311شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 312شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 313شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 314شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...315شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...316شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...317شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 318شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 319شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...320شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 321شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 322شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...323شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 324شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...325شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...326شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 327شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 328شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 329شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 330شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...331شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 332شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 333شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...334شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...335شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 336شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...337شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 338شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 339شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...340شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...341شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 342شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 343شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 344شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...345شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 346شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 347شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ