به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که بنشینم

1620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شدم بازیچه طفلان که در هرجا که بنشینم
صد آهو چشم چون مجنون بگرد خویش می بینم
شبی خواهم ببزمت آیم آنساعت که می نوشی
حریفان تو برخیزند و من تا روز بنشینم
نخواهم کس نشیند در رهت کز پا کشد خاری
بهل تا خاک راهت را بمژگان جمله برچینم
بنازم میکشی پنهان و گر قصدم کند غیری
نمایی مهربانیها که دشمن میرد از کینم
بنومیدی خوشم اهلی کزین تلخی فرو خوردن
خوش آید دردمندان را حکایتهای شیرینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 2شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...3شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...4شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...5شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...6شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 7شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...8شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 9شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 10شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...11شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...12شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...13شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...14شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 15شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...16شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 17شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 18شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 19شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 20شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...21شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...22شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 23شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...24شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...25شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 26شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...27شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...28شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 29شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...30شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 31شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 32شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...33شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...34شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...35شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...36شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...37شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 38شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 39شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 40شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 41شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 42شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...43شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...44شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 45شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...46شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 47شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 48شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 49شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...50شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 51شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...52شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 53شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 54شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 55شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 56شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...57شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...58شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 59شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...60شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 61شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...62شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...63شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 64شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 65شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...66شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...67شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 68شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 69شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 70شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...71شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 72شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 73شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 74شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...75شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 76شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 77شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 78شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...79شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...80شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 81شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...82شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...83شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 84شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...85شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 86شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 87شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 88شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 89شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...90شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 91شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...92شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...93شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...94شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...95شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 96شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...97شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 98شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...99شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 100شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 101شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 102شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 103شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...104شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...105شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...106شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...107شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...108شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...109شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...110شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 111شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 112شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...113شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 114شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 115شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...116شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...117شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 118شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...119شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...120شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...121شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...122شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 123شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...124شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...125شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 126شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 127شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...128شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 129شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 130شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 131شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...132شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 133شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 134شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...135شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...136شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 137شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 138شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 139شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 140شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...141شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 142شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 143شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...144شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...145شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 146شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...147شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 148شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...149شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 150شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...151شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...152شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 153شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 154شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...155شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...156شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 157شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...158شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 159شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 160شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...161شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...162شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...163شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...164شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 165شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 166شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 167شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...168شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...169شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 170شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...171شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...172شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 173شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...174شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 175شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 176شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...177شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 178شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...179شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 180شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...181شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...182شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 183شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...184شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 185شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...186شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...187شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 188شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 189شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...190شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 191شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...192شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...193شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...194شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 195شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 196شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 197شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 198شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...199شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...200شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 201شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 202شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 203شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...204شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 205شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 206شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 207شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...208شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 209شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 210شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 211شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...212شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...213شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...214شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 215شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 216شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 217شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 218شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 219شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 220شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 221شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...222شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 223شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 224شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 225شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 226شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 227شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 228شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 229شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...230شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 231شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 232شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 233شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...234شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 235شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...236شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...237شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 238شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...239شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...240شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 241شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 242شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 243شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 244شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 245شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 246شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...247شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 248شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 249شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 250شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...251شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 252شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...253شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...254شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...255شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 256شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 257شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 258شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 259شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...260شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 261شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...262شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...263شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...264شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...265شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 266شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 267شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 268شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...269شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 270شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...271شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 272شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 273شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 274شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 275شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 276شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 277شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 278شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...279شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 280شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...281شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 282شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 283شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 284شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 285شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 286شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 287شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...288شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 289شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 290شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...291شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 292شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...293شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 294شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 295شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 296شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...297شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...298شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 299شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 300شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...301شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...302شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 303شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...304شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...305شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...306شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...307شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 308شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 309شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...310شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...311شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 312شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 313شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 314شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 315شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...316شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...317شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...318شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 319شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 320شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...321شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 322شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 323شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...324شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 325شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...326شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...327شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 328شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 329شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 330شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 331شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...332شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 333شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 334شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...335شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...336شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 337شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...338شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 339شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 340شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...341شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...342شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 343شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 344شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 345شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...346شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 347شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 348شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ