به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دستم

1820عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از بسکه می وصلت بیرون رود از دستم
روزیکه ترا بینم تا روز دگر مستم
ای آفت جان و دل دارم ز تو صد منت
کز دردسر مستی از یمن تو وارستم
در عشق سرافرازی بردار توان کردن
تا من سر جان دارم در کوی غمت پستم
گفتم مگر از مهرت طرفی بتوان بستن
بی مهر و وفا بودی نقش غلطی بستم
در عشق بتان اهلی خوانند اگرم کافر
از روی مسلمانی انصاف دهم هستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...2شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...3شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...4شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...5شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 6شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...7شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 8شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 9شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 10شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 11شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...12شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...13شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 14شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...15شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...16شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 17شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...18شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...19شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 20شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...21شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 22شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 23شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...24شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...25شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...26شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...27شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...28شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 29شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 30شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 31شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 32شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 33شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...34شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...35شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 36شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...37شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 38شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 39شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 40شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...41شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 42شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...43شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 44شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 45شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 46شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 47شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...48شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...49شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 50شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...51شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 52شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...53شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...54شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 55شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 56شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...57شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...58شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 59شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 60شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 61شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...62شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 63شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 64شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 65شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...66شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 67شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 68شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 69شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...70شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...71شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 72شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...73شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...74شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 75شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...76شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 77شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 78شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 79شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 80شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...81شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 82شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...83شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...84شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...85شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...86شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 87شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...88شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 89شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...90شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 91شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 92شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 93شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 94شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...95شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...96شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...97شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...98شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...99شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...100شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...101شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 102شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 103شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...104شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 105شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 106شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...107شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...108شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 109شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...110شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...111شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...112شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...113شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 114شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...115شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...116شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 117شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 118شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...119شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 120شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 121شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 122شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...123شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 124شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 125شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...126شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...127شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 128شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 129شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 130شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 131شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...132شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 133شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 134شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...135شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...136شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 137شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...138شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 139شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...140شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 141شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...142شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...143شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 144شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 145شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...146شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...147شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 148شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...149شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 150شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 151شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...152شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...153شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...154شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...155شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 156شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 157شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 158شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...159شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...160شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 161شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...162شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...163شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 164شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...165شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 166شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 167شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...168شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 169شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...170شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 171شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...172شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...173شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 174شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...175شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 176شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...177شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...178شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 179شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 180شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...181شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 182شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...183شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...184شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...185شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 186شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 187شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 188شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 189شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...190شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...191شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 192شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 193شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 194شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...195شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 196شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 197شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 198شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...199شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 200شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 201شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 202شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...203شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...204شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...205شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 206شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 207شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 208شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 209شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 210شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 211شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 212شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...213شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 214شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 215شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 216شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 217شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 218شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 219شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 220شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...221شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 222شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 223شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 224شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...225شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 226شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...227شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...228شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 229شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...230شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...231شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 232شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 233شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 234شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 235شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 236شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 237شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...238شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 239شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 240شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 241شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...242شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 243شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...244شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...245شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...246شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 247شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 248شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 249شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 250شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...251شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 252شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...253شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...254شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...255شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...256شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 257شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 258شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 259شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...260شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 261شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...262شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 263شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 264شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 265شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 266شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 267شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 268شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 269شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...270شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 271شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...272شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 273شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 274شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 275شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 276شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 277شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 278شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...279شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 280شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 281شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...282شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 283شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...284شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 285شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 286شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 287شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...288شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...289شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 290شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 291شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...292شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...293شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 294شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...295شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...296شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...297شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...298شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 299شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 300شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...301شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...302شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 303شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 304شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 305شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 306شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...307شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...308شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...309شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 310شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 311شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...312شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 313شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 314شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...315شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 316شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...317شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...318شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 319شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 320شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 321شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 322شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...323شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 324شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 325شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...326شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...327شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 328شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...329شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 330شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 331شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...332شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...333شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 334شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 335شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 336شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...337شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 338شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 339شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ