به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مستی میکنم

1540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عمریست کز عشق بتان این شور و مستی میکنم
پیرانه سر با کودکان صورت پرستی میکنم
جان طایر عشرست و من با دانه خالی خوشم
او سوی بالا میرود من میل پستی میکنم
همچون نسیم آسوده دل بودم بباغ نیستی
اکنون بسر اینخاک غم از دست هستی میکنم
من در پی آغوش او او خود نگنجد در جهان
اینتنگ چشمی بین که من با تنگدستی میکنم
اهلی بوصف گلرخان حسن ادب خاموشی است
من مرغ خاموشم ولی گه گاه مستی میکنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 2شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...3شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...4شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 5شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 6شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...7شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 8شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...9شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...10شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...11شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 12شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 13شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 14شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 15شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...16شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 17شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 18شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 19شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...20شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...21شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...22شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 23شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 24شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...25شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...26شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...27شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...28شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 29شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...30شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 31شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 32شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...33شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...34شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...35شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...36شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 37شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...38شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 39شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 40شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 41شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 42شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...43شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...44شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 45شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...46شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...47شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 48شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...49شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...50شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 51شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...52شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 53شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 54شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...55شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...56شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...57شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...58شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...59شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 60شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 61شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 62شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 63شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 64شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...65شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...66شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 67شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...68شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 69شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 70شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 71شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...72شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 73شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...74شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 75شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 76شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 77شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 78شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...79شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...80شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 81شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...82شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 83شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...84شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...85شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 86شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 87شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...88شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...89شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 90شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 91شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 92شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...93شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 94شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 95شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 96شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...97شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 98شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 99شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 100شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...101شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...102شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 103شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...104شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...105شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 106شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...107شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 108شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 109شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 110شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 111شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...112شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 113شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...114شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...115شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...116شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...117شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 118شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...119شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 120شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...121شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 122شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 123شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 124شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 125شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...126شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...127شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...128شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...129شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...130شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...131شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...132شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 133شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 134شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...135شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 136شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 137شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...138شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...139شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 140شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...141شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...142شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...143شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...144شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 145شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...146شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...147شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 148شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 149شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...150شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 151شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 152شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 153شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...154شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 155شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 156شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...157شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...158شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 159شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 160شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 161شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 162شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...163شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 164شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 165شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...166شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...167شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 168شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...169شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 170شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...171شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 172شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...173شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...174شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 175شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 176شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...177شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...178شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 179شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...180شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 181شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 182شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...183شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...184شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...185شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...186شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 187شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 188شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 189شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...190شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...191شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 192شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...193شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...194شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 195شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...196شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 197شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 198شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...199شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 200شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...201شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 202شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...203شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...204شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 205شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...206شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 207شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...208شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...209شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 210شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 211شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...212شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 213شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...214شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...215شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...216شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 217شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 218شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 219شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 220شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...221شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...222شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 223شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 224شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 225شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...226شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 227شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 228شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 229شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...230شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 231شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 232شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 233شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...234شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...235شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...236شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 237شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 238شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 239شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 240شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 241شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 242شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 243شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...244شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 245شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 246شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 247شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 248شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 249شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 250شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 251شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...252شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 253شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 254شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 255شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...256شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 257شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...258شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...259شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 260شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...261شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...262شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 263شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 264شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 265شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 266شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 267شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 268شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...269شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 270شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 271شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 272شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...273شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 274شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...275شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...276شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...277شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 278شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 279شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 280شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 281شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...282شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 283شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...284شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...285شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...286شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...287شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 288شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 289شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 290شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...291شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 292شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...293شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 294شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 295شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 296شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 297شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 298شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 299شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 300شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...301شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 302شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...303شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 304شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 305شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 306شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 307شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 308شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 309شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...310شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 311شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 312شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...313شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 314شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...315شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 316شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 317شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 318شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...319شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...320شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 321شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 322شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...323شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...324شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 325شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...326شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...327شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...328شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...329شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 330شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 331شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...332شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...333شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 334شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 335شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 336شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 337شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...338شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...339شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...340شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 341شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 342شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...343شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 344شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 345شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...346شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 347شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...348شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...349شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 350شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 351شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 352شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 353شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...354شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 355شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 356شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...357شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...358شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 359شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...360شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 361شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 362شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...363شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...364شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 365شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 366شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 367شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...368شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 369شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 370شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ