به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام

1690عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام
باری چو لاله سوخته یک پیاله ام
من خود چه اختیار به می داشتی و جام
گر پیر ره پیاله نکردی حواله ام
پیری بسال نیست بمعنی بود یقین
پیرم من و مرید شراب دو ساله ام
شادم ز خوان وصل بسنگی که میخورم
یعنی سگ بتان نه ز بهر نواله ام
اهلی بگوش غیر فغانم کجا رسد
هم او که زخم زد شنود آه و ناله ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 2شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 3شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 4شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 5شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 6شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...7شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 8شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 9شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...10شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 11شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 12شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 13شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 14شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 15شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 16شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 17شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 18شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 19شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟20شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...21شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 22شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...23شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 24شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 25شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 26شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...27شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 28شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 29شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 30شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...31شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 32شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 33شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 34شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...35شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...36شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...37شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...38شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 39شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 40شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...41شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 42شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 43شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 44شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 45شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 46شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 47شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 48شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...49شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...50شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...51شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...52شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 53شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 54شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...55شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...56شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 57شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 58شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 59شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 60شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 61شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 62شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...63شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...64شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 65شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 66شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...67شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 68شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...69شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...70شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...71شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 72شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 73شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 74شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 75شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...76شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 77شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 78شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 79شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...80شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...81شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...82شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 83شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 84شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...85شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...86شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...87شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...88شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 89شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...90شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 91شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 92شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...93شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...94شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...95شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...96شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 97شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...98شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 99شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 100شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 101شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 102شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...103شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...104شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 105شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...106شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...107شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 108شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...109شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...110شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 111شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...112شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 113شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 114شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...115شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...116شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...117شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...118شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...119شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 120شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 121شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 122شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 123شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 124شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...125شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...126شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 127شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...128شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 129شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 130شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 131شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...132شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 133شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...134شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 135شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 136شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 137شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 138شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...139شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...140شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 141شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...142شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 143شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...144شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...145شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 146شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 147شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...148شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...149شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 150شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 151شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 152شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...153شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 154شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 155شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 156شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...157شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 158شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 159شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 160شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...161شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...162شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 163شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...164شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...165شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 166شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...167شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 168شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 169شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 170شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 171شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...172شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 173شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...174شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...175شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...176شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...177شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 178شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...179شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 180شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...181شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 182شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 183شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 184شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 185شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...186شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...187شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...188شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...189شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...190شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...191شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...192شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 193شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 194شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...195شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 196شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 197شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...198شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...199شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 200شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...201شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...202شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...203شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...204شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 205شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...206شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...207شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 208شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 209شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...210شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 211شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 212شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 213شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...214شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 215شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 216شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...217شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...218شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 219شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 220شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 221شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 222شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...223شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 224شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 225شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...226شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...227شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 228شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...229شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 230شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...231شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 232شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...233شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...234شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 235شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 236شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...237شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...238شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 239شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...240شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 241شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 242شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...243شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...244شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...245شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...246شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 247شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 248شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 249شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...250شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...251شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 252شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...253شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...254شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 255شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...256شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 257شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 258شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...259شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 260شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...261شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 262شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...263شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...264شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 265شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...266شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 267شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...268شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...269شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 270شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 271شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...272شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 273شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...274شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...275شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...276شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 277شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 278شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 279شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 280شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...281شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...282شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 283شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 284شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 285شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...286شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 287شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 288شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 289شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...290شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 291شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 292شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 293شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...294شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...295شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...296شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 297شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 298شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 299شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 300شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 301شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 302شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 303شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...304شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 305شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 306شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 307شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 308شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 309شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 310شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 311شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...312شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 313شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 314شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 315شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...316شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 317شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...318شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...319شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 320شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...321شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...322شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 323شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 324شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 325شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 326شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 327شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 328شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...329شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 330شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 331شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 332شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...333شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 334شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...335شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...336شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...337شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 338شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 339شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 340شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 341شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...342شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 343شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...344شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...345شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...346شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...347شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 348شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 349شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 350شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...351شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 352شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...353شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 354شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 355شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 356شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 357شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 358شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 359شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 360شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...361شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 362شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...363شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 364شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 365شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 366شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 367شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 368شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 369شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...370شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 371شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 372شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...373شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 374شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...375شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 376شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 377شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 378شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...379شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...380شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 381شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 382شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...383شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...384شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 385شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...386شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...387شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...388شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...389شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 390شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 391شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...392شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...393شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 394شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 395شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 396شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 397شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...398شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...399شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...400شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 401شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 402شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...403شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 404شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 405شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...406شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 407شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...408شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...409شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 410شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 411شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 412شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 413شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...414شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 415شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 416شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...417شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...418شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 419شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...420شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 421شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 422شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...423شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...424شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 425شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 426شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 427شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...428شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 429شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 430شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ