به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم
چون روز شود سرنتهم بیخبر افتم
در پای تو گر سر فکند از تن من تیغ
برخیزم و در پای تو بار دگر افتم
مست از می شوق تو چنانم که بکویت
گر پانهم از غایت مستی بسر افتم
تا چند ببوی خوشت ای آهوی مشکین
در کوه و بیابان چو نسیم سحر افتم
پروانه وش ای شمع بتان در نظر تو
میسوزم ازین غم که مباد از نظر افتم
با شیر زدم پنجه بعشق تو و امروز
در پای سگان تو بخون جگر افتم
تا چند نشینم بدر صومعه اهلی
برخیزم و با مطرب و معشوقه در افتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 2شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 3شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 4شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 5شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 6شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟7شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...8شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 9شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...10شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 11شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 12شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 13شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...14شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 15شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 16شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 17شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...18شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 19شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 20شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 21شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...22شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...23شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...24شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...25شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 26شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 27شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...28شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 29شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 30شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 31شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 32شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 33شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 34شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 35شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...36شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...37شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...38شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...39شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 40شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 41شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...42شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...43شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 44شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 45شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 46شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 47شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 48شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 49شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...50شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...51شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 52شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 53شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...54شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 55شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...56شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...57شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...58شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 59شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 60شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 61شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 62شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...63شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 64شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 65شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 66شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...67شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...68شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...69شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 70شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 71شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...72شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...73شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...74شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...75شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 76شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...77شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 78شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 79شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...80شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...81شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...82شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...83شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 84شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...85شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 86شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 87شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 88شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 89شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...90شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...91شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 92شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...93شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...94شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 95شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...96شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...97شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 98شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...99شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 100شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 101شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...102شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...103شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...104شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...105شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...106شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 107شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 108شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 109شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 110شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 111شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...112شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...113شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 114شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...115شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 116شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 117شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 118شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...119شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 120شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...121شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 122شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 123شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 124شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 125شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...126شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...127شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 128شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...129شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 130شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...131شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...132شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 133شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 134شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...135شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...136شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 137شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 138شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 139شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...140شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 141شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 142شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 143شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...144شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 145شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 146شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 147شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...148شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...149شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 150شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...151شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...152شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 153شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...154شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 155شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 156شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 157شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 158شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...159شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 160شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...161شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...162شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...163شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...164شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 165شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...166شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 167شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...168شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 169شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 170شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 171شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 172شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...173شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...174شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...175شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...176شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...177شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...178شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...179شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 180شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 181شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...182شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 183شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 184شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...185شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...186شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 187شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...188شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...189شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...190شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...191شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 192شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...193شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...194شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 195شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 196شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...197شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 198شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 199شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 200شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...201شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 202شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 203شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...204شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...205شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 206شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 207شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 208شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 209شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...210شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 211شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 212شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...213شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...214شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 215شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...216شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 217شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...218شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 219شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...220شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...221شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 222شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 223شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...224شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...225شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 226شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...227شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 228شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 229شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...230شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...231شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...232شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...233شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 234شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 235شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 236شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...237شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...238شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 239شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...240شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...241شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 242شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...243شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 244شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 245شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...246شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 247شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...248شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 249شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...250شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...251شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 252شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...253شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 254شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...255شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...256شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 257شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 258شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...259شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 260شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...261شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...262شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...263شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 264شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 265شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 266شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 267شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...268شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...269شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 270شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 271شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 272شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...273شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 274شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 275شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 276شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...277شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 278شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 279شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 280شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...281شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...282شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...283شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 284شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 285شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 286شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 287شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 288شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 289شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 290شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...291شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 292شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 293شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 294شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 295شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 296شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 297شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 298شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...299شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 300شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 301شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 302شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...303شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 304شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...305شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...306شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 307شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...308شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...309شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 310شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 311شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 312شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 313شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 314شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 315شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...316شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 317شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 318شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 319شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...320شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 321شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...322شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...323شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...324شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 325شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 326شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 327شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 328شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...329شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 330شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...331شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...332شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...333شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...334شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 335شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 336شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 337شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...338شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 339شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...340شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 341شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 342شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 343شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 344شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 345شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 346شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 347شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...348شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 349شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...350شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 351شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 352شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 353شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 354شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 355شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 356شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...357شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 358شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 359شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...360شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 361شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...362شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 363شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 364شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 365شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...366شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...367شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 368شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 369شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...370شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...371شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 372شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...373شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...374شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...375شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...376شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 377شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 378شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...379شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...380شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 381شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 382شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 383شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 384شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...385شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...386شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...387شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 388شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 389شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...390شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 391شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 392شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...393شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 394شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...395شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...396شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 397شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 398شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 399شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 400شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...401شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 402شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 403شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...404شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...405شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 406شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...407شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 408شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 409شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...410شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...411شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 412شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 413شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 414شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...415شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 416شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 417شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ