به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم

1660عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم
ناچیده گلی صد سخن سخت شنفتیم
ماییم درین گلشن عیش از ستم بخت
آن غنچه دلتنگ که هرگز نشکفتیم
سودیم بپای همه کس چهره اخلاص
با اینهمه گرد غمی از چهره نرفتیم
آن سوخته بیدل و یاریم که یکشب
با همنفسی دست در آغوش نخفتیم
اهلی مخور افسوس گر افتاد دل از دست
بگذار که تا در پی دل باز نیفتیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 2شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 3شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 4شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 5شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 6شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 7شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 8شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 9شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 10شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...11شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 12شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 13شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...14شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 15شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 16شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 17شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 18شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 19شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 20شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 21شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 22شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 23شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟24شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...25شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 26شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...27شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 28شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 29شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 30شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...31شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 32شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 33شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 34شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...35شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 36شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 37شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 38شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...39شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...40شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...41شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...42شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 43شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 44شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...45شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 46شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 47شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 48شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 49شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 50شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 51شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 52شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...53شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...54شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...55شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...56شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 57شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 58شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...59شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...60شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 61شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 62شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 63شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 64شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 65شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 66شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...67شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...68شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 69شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 70شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...71شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 72شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...73شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...74شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...75شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 76شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 77شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 78شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 79شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...80شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 81شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 82شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 83شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...84شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...85شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...86شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 87شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 88شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...89شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...90شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...91شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...92شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 93شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...94شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 95شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 96شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...97شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...98شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...99شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...100شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 101شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...102شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 103شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 104شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 105شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 106شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...107شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...108شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 109شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...110شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...111شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 112شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...113شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...114شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 115شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...116شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 117شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 118شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...119شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...120شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...121شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...122شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...123شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 124شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 125شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 126شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 127شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 128شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...129شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...130شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 131شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...132شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 133شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 134شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 135شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...136شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 137شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...138شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 139شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 140شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 141شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 142شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...143شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...144شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 145شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...146شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 147شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...148شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...149شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 150شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 151شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...152شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...153شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 154شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 155شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 156شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...157شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 158شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 159شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 160شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...161شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 162شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 163شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 164شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...165شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...166شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 167شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...168شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...169شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 170شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...171شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 172شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 173شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 174شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 175شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...176شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 177شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...178شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...179شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...180شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...181شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 182شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...183شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 184شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...185شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 186شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 187شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 188شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 189شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...190شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...191شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...192شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...193شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...194شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...195شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...196شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 197شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 198شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...199شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 200شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 201شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...202شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...203شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 204شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...205شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...206شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...207شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...208شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 209شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...210شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...211شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 212شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 213شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...214شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 215شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 216شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 217شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...218شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 219شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 220شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...221شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...222شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 223شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 224شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 225شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 226شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...227شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 228شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 229شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...230شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...231شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 232شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...233شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 234شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...235شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 236شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...237شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...238شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 239شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 240شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...241شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...242شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 243شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...244شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 245شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 246شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...247شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...248شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...249شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...250شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 251شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 252شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 253شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...254شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...255شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 256شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...257شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...258شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 259شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...260شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 261شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 262شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...263شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 264شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...265شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 266شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...267شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...268شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 269شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...270شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 271شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...272شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...273شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 274شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 275شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...276شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 277شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...278شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...279شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...280شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 281شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 282شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 283شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 284شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...285شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...286شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 287شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 288شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 289شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...290شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 291شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 292شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 293شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...294شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 295شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 296شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 297شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...298شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...299شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...300شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 301شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 302شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 303شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 304شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 305شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 306شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 307شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...308شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 309شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 310شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 311شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 312شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 313شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 314شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 315شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...316شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 317شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 318شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 319شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...320شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 321شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...322شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...323شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 324شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...325شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...326شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 327شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 328شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 329شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 330شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 331شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 332شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...333شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 334شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 335شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 336شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...337شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 338شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...339شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...340شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...341شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 342شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 343شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 344شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 345شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...346شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 347شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...348شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...349شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...350شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...351شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 352شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 353شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 354شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...355شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 356شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...357شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 358شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 359شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 360شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 361شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 362شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 363شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 364شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...365شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 366شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...367شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 368شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 369شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 370شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 371شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 372شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 373شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...374شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 375شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 376شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...377شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 378شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...379شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 380شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 381شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 382شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...383شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...384شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 385شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 386شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...387شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...388شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 389شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...390شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...391شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...392شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...393شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 394شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 395شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...396شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...397شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 398شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 399شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 400شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 401شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...402شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...403شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...404شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 405شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 406شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...407شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 408شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 409شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...410شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 411شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...412شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...413شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 414شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 415شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 416شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 417شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...418شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 419شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 420شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...421شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...422شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 423شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...424شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 425شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 426شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...427شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...428شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 429شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 430شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 431شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...432شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 433شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 434شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ