به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق
تا شمع حسن هست نمیرد چراغ عشق
موسی صفت ز عشق طلب کن گل مراد
کاین آتشین گلی است که روید ز باغ عشق
عقلش خیال توبه زمهر بتان بود
ک گنجد این خیال غلط در دماغ عشق
پروا نمیکنیم به عیش و فراغ کس
ما را مگر کم است نشاط و فراغ عشق
اهلی بسوز کاتش دوزخ بود حرام
بر هر دلی که سوخته باشد ز داغ عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 2شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 3شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 4شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...5شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...6شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...7شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 8شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 9شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 10شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...11شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 12شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...13شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 14شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...15شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...16شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 17شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...18شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 19شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 20شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 21شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 22شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 23شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 24شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 25شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 26شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 27شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 28شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 29شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 30شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...31شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...32شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 33شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 34شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 35شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 36شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 37شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 38شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 39شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 40شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 41شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 42شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...43شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 44شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 45شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...46شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 47شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 48شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 49شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 50شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 51شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 52شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 53شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 54شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 55شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟56شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...57شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 58شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...59شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 60شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 61شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 62شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...63شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 64شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 65شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 66شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...67شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 68شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 69شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 70شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...71شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...72شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...73شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...74شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 75شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 76شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...77شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 78شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 79شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 80شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 81شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 82شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 83شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 84شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...85شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...86شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...87شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...88شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 89شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 90شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...91شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...92شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 93شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 94شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 95شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 96شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 97شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 98شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...99شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...100شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 101شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 102شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...103شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 104شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...105شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...106شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...107شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 108شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 109شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 110شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 111شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...112شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 113شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 114شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 115شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...116شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...117شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...118شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 119شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 120شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...121شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...122شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...123شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...124شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 125شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...126شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 127شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 128شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...129شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...130شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...131شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...132شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 133شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...134شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 135شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 136شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 137شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 138شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...139شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...140شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 141شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...142شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...143شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 144شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...145شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...146شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 147شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...148شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 149شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 150شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...151شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...152شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...153شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...154شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...155شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 156شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 157شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 158شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 159شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 160شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...161شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...162شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 163شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...164شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 165شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 166شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 167شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...168شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 169شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...170شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 171شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 172شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 173شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 174شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...175شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...176شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 177شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...178شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 179شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...180شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...181شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 182شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 183شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...184شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...185شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 186شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 187شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 188شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...189شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 190شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 191شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 192شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...193شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 194شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 195شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 196شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...197شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...198شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 199شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...200شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...201شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 202شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...203شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 204شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 205شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 206شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 207شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...208شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 209شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...210شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...211شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...212شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...213شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 214شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...215شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 216شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...217شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 218شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 219شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 220شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 221شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...222شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...223شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...224شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...225شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...226شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...227شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...228شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 229شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 230شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...231شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 232شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 233شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...234شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...235شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 236شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...237شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...238شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...239شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...240شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 241شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...242شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...243شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 244شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 245شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...246شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 247شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 248شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 249شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...250شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 251شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 252شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...253شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...254شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 255شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 256شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 257شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 258شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...259شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 260شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 261شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...262شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...263شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 264شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...265شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 266شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...267شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 268شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...269شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...270شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 271شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 272شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...273شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...274شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 275شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...276شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 277شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 278شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...279شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...280شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...281شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...282شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 283شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 284شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 285شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...286شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...287شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 288شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...289شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...290شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 291شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...292شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 293شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 294شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...295شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 296شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...297شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 298شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...299شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...300شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 301شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...302شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 303شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...304شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...305شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 306شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 307شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...308شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 309شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...310شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...311شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...312شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 313شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 314شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 315شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 316شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...317شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...318شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 319شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 320شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 321شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...322شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 323شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 324شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 325شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...326شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 327شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 328شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 329شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...330شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...331شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...332شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 333شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 334شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 335شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 336شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 337شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 338شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 339شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...340شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 341شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 342شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 343شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 344شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 345شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 346شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 347شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...348شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 349شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 350شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 351شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...352شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 353شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...354شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...355شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 356شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...357شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...358شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 359شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 360شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 361شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 362شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 363شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 364شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...365شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 366شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 367شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 368شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...369شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 370شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...371شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...372شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...373شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 374شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 375شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 376شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 377شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...378شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 379شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...380شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...381شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...382شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...383شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 384شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 385شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 386شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...387شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 388شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...389شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 390شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 391شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 392شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 393شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 394شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 395شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 396شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...397شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 398شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...399شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 400شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 401شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 402شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 403شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 404شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 405شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...406شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 407شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 408شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...409شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 410شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...411شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 412شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 413شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 414شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...415شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...416شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 417شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 418شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...419شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...420شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 421شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...422شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...423شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...424شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...425شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 426شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 427شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...428شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...429شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 430شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 431شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 432شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 433شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...434شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...435شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...436شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 437شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 438شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...439شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 440شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 441شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...442شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 443شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...444شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...445شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 446شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 447شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 448شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 449شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...450شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 451شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 452شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...453شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...454شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 455شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...456شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 457شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 458شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...459شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...460شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 461شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 462شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 463شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...464شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 465شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 466شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ