به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم

1830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم
کاحوال درد خویش فراموش میکنیم
پیش بتان بخدمت اگر دست بسته ایم
دست خیال باتو در آغوش میکنیم
ما را مران ز شکر خود چون مگس به تیغ
کز یاد نوش بر سر خون جوش میکنیم
خون خوردنی که بر دل ما خوشگوار شد
زهریست کز هوای لبت نوش میکنیم
زان جیب غنچه چاک بود در چمن که ما
یادی ز گلرخان قباپوش میکنیم
اهلی به شعر از آن دل ما زنده میکند
کانفاس عیسی از لب او گوش میکنیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...2شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 3شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 4شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 5شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 6شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 7شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 8شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 9شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 10شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 11شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 12شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 13شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 14شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...15شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...16شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 17شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 18شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 19شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 20شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 21شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 22شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 23شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 24شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 25شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 26شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...27شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 28شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 29شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...30شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 31شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 32شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 33شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 34شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 35شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 36شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 37شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 38شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 39شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟40شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...41شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 42شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...43شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 44شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 45شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 46شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...47شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 48شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 49شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 50شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...51شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 52شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 53شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 54شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...55شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...56شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...57شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...58شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 59شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 60شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...61شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 62شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 63شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 64شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 65شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 66شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 67شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 68شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...69شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...70شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...71شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...72شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 73شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 74شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...75شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...76شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 77شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 78شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 79شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 80شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 81شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 82شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...83شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...84شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 85شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 86شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...87شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 88شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...89شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...90شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...91شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 92شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 93شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 94شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 95شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...96شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 97شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 98شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 99شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...100شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...101شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...102شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 103شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 104شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...105شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...106شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...107شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...108شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 109شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...110شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 111شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 112شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...113شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...114شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...115شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...116شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 117شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...118شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 119شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 120شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 121شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 122شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...123شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...124شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 125شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...126شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...127شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 128شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...129شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...130شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 131شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...132شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 133شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 134شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...135شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...136شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...137شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...138شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...139شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 140شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 141شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 142شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 143شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 144شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...145شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...146شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 147شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...148شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 149شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 150شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 151شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...152شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 153شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...154شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 155شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 156شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 157شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 158شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...159شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...160شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 161شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...162شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 163شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...164شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...165شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 166شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 167شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...168شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...169شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 170شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 171شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 172شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...173شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 174شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 175شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 176شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...177شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 178شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 179شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 180شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...181شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...182شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 183شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...184شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...185شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 186شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...187شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 188شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 189شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 190شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 191شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...192شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 193شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...194شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...195شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...196شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...197شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 198شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...199شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 200شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...201شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 202شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 203شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 204شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 205شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...206شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...207شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...208شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...209شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...210شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...211شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...212شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 213شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 214شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...215شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 216شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 217شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...218شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...219شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 220شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...221شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...222شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...223شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...224شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 225شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...226شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...227شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 228شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 229شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...230شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 231شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 232شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 233شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...234شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 235شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 236شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...237شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...238شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 239شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 240شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 241شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 242شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...243شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 244شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 245شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...246شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...247شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 248شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...249شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 250شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...251شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 252شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...253شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...254شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 255شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 256شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...257شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...258شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 259شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...260شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 261شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 262شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...263شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...264شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...265شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...266شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 267شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 268شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 269شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...270شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...271شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 272شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...273شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...274شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 275شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...276شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 277شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 278شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...279شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 280شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...281شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 282شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...283شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...284شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 285شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...286شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 287شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...288شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...289شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 290شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 291شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...292شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 293شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...294شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...295شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...296شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 297شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 298شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 299شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 300شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...301شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...302شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 303شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 304شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 305شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...306شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 307شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 308شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 309شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...310شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 311شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 312شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 313شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...314شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...315شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...316شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 317شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 318شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 319شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 320شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 321شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 322شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 323شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...324شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 325شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 326شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 327شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 328شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 329شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 330شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 331شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...332شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 333شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 334شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 335شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...336شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 337شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...338شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...339شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 340شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...341شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...342شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 343شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 344شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 345شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 346شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 347شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 348شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...349شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 350شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 351شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 352شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...353شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 354شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...355شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...356شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...357شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 358شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 359شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 360شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 361شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...362شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 363شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...364شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...365شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...366شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...367شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 368شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 369شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 370شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...371شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 372شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...373شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 374شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 375شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 376شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 377شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 378شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 379شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 380شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...381شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 382شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...383شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 384شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 385شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 386شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 387شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 388شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 389شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...390شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 391شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 392شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...393شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 394شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...395شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 396شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 397شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 398شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...399شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...400شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 401شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 402شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...403شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...404شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 405شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...406شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...407شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...408شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...409شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 410شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 411شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...412شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...413شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 414شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 415شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 416شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 417شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...418شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...419شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...420شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 421شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 422شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...423شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 424شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 425شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...426شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 427شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...428شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...429شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 430شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 431شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 432شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 433شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...434شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 435شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 436شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...437شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...438شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 439شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...440شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 441شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 442شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...443شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...444شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 445شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 446شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 447شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...448شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 449شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 450شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ