به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم

1750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم
آمد آنشمع برون ناگه و رسوا گشتم
عاقبت نقد مرا دل خود داد بدست
سالها گرچه بدر یوزه دلها گشتم
منم آن ذره که بی نام و نشان میباشم
بهوا داری خورشید تو پیدا گشتم
وقت آنست که در میکده افتاده شوم
جبر آن عمر که بیهوده بهر جا گشتم
اهلی از کعبه چو حاجی نزنم لاف که من
خادم میکده بودم چه بصحرا گشتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 2شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 3شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 4شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 5شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 6شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 7شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 8شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 9شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 10شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...11شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...12شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 13شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 14شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 15شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 16شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 17شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 18شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 19شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 20شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 21شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 22شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...23شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 24شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 25شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...26شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 27شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 28شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 29شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 30شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 31شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 32شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 33شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 34شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 35شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟36شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...37شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 38شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...39شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 40شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 41شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 42شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...43شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 44شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 45شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 46شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...47شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 48شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 49شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 50شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...51شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...52شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...53شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...54شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 55شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 56شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...57شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 58شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 59شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 60شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 61شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 62شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 63شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 64شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...65شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...66شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...67شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...68شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 69شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 70شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...71شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...72شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 73شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 74شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 75شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 76شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 77شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 78شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...79شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...80شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 81شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 82شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...83شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 84شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...85شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...86شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...87شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 88شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 89شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 90شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 91شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...92شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 93شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 94شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 95شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...96شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...97شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...98شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 99شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 100شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...101شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...102شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...103شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...104شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 105شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...106شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 107شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 108شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...109شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...110شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...111شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...112شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 113شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...114شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 115شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 116شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 117شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 118شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...119شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...120شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 121شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...122شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...123شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 124شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...125شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...126شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 127شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...128شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 129شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 130شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...131شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...132شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...133شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...134شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...135شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 136شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 137شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 138شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 139شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 140شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...141شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...142شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 143شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...144شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 145شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 146شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 147شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...148شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 149شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...150شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 151شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 152شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 153شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 154شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...155شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...156شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 157شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...158شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 159شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...160شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...161شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 162شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 163شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...164شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...165شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 166شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 167شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 168شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...169شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 170شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 171شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 172شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...173شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 174شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 175شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 176شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...177شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...178شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 179شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...180شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...181شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 182شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...183شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 184شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 185شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 186شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 187شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...188شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 189شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...190شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...191شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...192شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...193شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 194شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...195شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 196شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...197شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 198شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 199شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 200شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 201شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...202شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...203شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...204شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...205شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...206شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...207شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...208شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 209شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 210شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...211شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 212شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 213شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...214شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...215شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 216شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...217شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...218شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...219شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...220شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 221شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...222شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...223شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 224شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 225شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...226شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 227شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 228شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 229شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...230شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 231شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 232شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...233شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...234شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 235شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 236شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 237شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 238شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...239شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 240شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 241شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...242شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...243شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 244شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...245شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 246شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...247شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 248شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...249شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...250شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 251شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 252شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...253شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...254شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 255شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...256شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 257شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 258شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...259شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...260شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...261شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...262شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 263شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 264شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 265شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...266شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...267شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 268شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...269شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...270شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 271شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...272شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 273شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 274شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...275شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 276شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...277شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 278شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...279شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...280شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 281شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...282شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 283شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...284شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...285شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 286شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 287شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...288شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 289شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...290شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...291شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...292شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 293شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 294شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 295شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 296شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...297شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...298شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 299شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 300شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 301شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...302شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 303شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 304شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 305شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...306شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 307شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 308شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 309شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...310شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...311شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...312شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 313شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 314شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 315شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 316شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 317شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 318شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 319شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...320شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 321شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 322شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 323شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 324شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 325شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 326شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 327شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...328شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 329شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 330شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 331شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...332شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 333شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...334شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...335شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 336شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...337شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...338شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 339شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 340شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 341شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 342شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 343شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 344شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...345شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 346شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 347شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 348شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...349شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 350شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...351شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...352شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...353شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 354شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 355شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 356شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 357شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...358شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 359شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...360شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...361شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...362شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...363شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 364شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 365شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 366شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...367شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 368شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...369شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 370شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 371شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 372شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 373شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 374شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 375شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 376شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...377شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 378شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...379شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 380شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 381شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 382شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 383شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 384شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 385شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...386شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 387شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 388شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...389شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 390شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...391شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 392شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 393شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 394شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...395شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...396شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 397شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 398شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...399شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...400شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 401شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...402شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...403شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...404شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...405شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 406شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 407شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...408شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...409شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 410شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 411شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 412شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 413شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...414شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...415شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...416شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 417شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 418شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...419شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 420شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 421شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...422شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 423شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...424شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...425شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 426شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 427شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 428شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 429شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...430شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 431شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 432شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...433شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...434شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 435شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...436شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 437شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 438شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...439شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...440شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 441شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 442شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 443شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...444شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 445شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 446شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ