به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم

1650عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم
تسلیم تا نگشتم آسودگی ندیدم
خاک سیه کشیدم در دیده بیجمالش
پیرانه سر چو طفلان خوش سرمه یی کشیدم
آخر به سنگ جورم بشکست شیشه دل
دردا که در پی دل بیهوده میدویدم
خواهم بخاک بردن چون لاله داغ حسرت
کز گلشن وصالش هرگز گلی نچیدم
اهلی اگرچه گشتم دیوانه لیک شادم
کز قید خودپسندی وحشی صفت رمیدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 2شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 3شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 4شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 5شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 6شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 7شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 8شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 9شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 10شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 11شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...12شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...13شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 14شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 15شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 16شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 17شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 18شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 19شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 20شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 21شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 22شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 23شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...24شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 25شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 26شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...27شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 28شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 29شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 30شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 31شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 32شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 33شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 34شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 35شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 36شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟37شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...38شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 39شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...40شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 41شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 42شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 43شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...44شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 45شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 46شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 47شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...48شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 49شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 50شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 51شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...52شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...53شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...54شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...55شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 56شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 57شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...58شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 59شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 60شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 61شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 62شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 63شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 64شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 65شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...66شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...67شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...68شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...69شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 70شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 71شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...72شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...73شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 74شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 75شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 76شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 77شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 78شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 79شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...80شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...81شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 82شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 83شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...84شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 85شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...86شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...87شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...88شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 89شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 90شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 91شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 92شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...93شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 94شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 95شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 96شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...97شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...98شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...99شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 100شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 101شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...102شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...103شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...104شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...105شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 106شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...107شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 108شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 109شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...110شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...111شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...112شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...113شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 114شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...115شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 116شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 117شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 118شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 119شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...120شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...121شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 122شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...123شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...124شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 125شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...126شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...127شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 128شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...129شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 130شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 131شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...132شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...133شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...134شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...135شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...136شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 137شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 138شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 139شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 140شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 141شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...142شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...143شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 144شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...145شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 146شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 147شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 148شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...149شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 150شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...151شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 152شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 153شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 154شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 155شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...156شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...157شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 158شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...159شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 160شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...161شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...162شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 163شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 164شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...165شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...166شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 167شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 168شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 169شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...170شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 171شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 172شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 173شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...174شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 175شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 176شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 177شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...178شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...179شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 180شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...181شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...182شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 183شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...184شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 185شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 186شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 187شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 188شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...189شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 190شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...191شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...192شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...193شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...194شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 195شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...196شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 197شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...198شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 199شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 200شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 201شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 202شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...203شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...204شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...205شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...206شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...207شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...208شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...209شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 210شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 211شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...212شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 213شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 214شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...215شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...216شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 217شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...218شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...219شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...220شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...221شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 222شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...223شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...224شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 225شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 226شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...227شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 228شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 229شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 230شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...231شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 232شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 233شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...234شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...235شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 236شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 237شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 238شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 239شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...240شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 241شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 242شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...243شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...244شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 245شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...246شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 247شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...248شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 249شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...250شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...251شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 252شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 253شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...254شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...255شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 256شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...257شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 258شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 259شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...260شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...261شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...262شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...263شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 264شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 265شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 266شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...267شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...268شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 269شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...270شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...271شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 272شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...273شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 274شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 275شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...276شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 277شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...278شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 279شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...280شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...281شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 282شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...283شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 284شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...285شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...286شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 287شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 288شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...289شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 290شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...291شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...292شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...293شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 294شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 295شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 296شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 297شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...298شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...299شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 300شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 301شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 302شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...303شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 304شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 305شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 306شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...307شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 308شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 309شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 310شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...311شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...312شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...313شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 314شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 315شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 316شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 317شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 318شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 319شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 320شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...321شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 322شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 323شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 324شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 325شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 326شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 327شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 328شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...329شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 330شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 331شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 332شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...333شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 334شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...335شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...336شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 337شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...338شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...339شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 340شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 341شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 342شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 343شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 344شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 345شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...346شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 347شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 348شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 349شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...350شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 351شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...352شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...353شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...354شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 355شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 356شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 357شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 358شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...359شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 360شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...361شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...362شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...363شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...364شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 365شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 366شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 367شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...368شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 369شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...370شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 371شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 372شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 373شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 374شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 375شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 376شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 377شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...378شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 379شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...380شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 381شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 382شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 383شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 384شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 385شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 386شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...387شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 388شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 389شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...390شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 391شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...392شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 393شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 394شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 395شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...396شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...397شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 398شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 399شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...400شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...401شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 402شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...403شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...404شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...405شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...406شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 407شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 408شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...409شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...410شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 411شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 412شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 413شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 414شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...415شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...416شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...417شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 418شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 419شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...420شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 421شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 422شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...423شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 424شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...425شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...426شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 427شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 428شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 429شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 430شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...431شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 432شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 433شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...434شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...435شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 436شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...437شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 438شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 439شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...440شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...441شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 442شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 443شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 444شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...445شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 446شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 447شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ