به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال

1630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال
چشم من بتاخنه یی گردد چو فانوس خیال
کاش چشمم را بر آری وقت کشتن تا شود
کاسه چشم پر از خونم سگانت را سفال
وعده دیدار لیلی چون به عید افتاده است
جای آن دارد که گردد قامت مجنون هلال
مست وصلش پر مشو ایدل که می باید کشید
در شب هجران خمار مستی روز وصال
حسن او کز دست دانایان عنان دل ربود
چون نگه دارد دل از وی اهلی شوریده حال

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 2شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 3شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...4شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 5شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...6شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 7شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...8شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...9شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 10شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...11شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 12شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 13شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 14شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 15شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 16شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 17شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 18شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 19شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 20شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 21شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 22شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 23شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...24شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...25شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 26شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 27شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 28شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 29شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 30شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 31شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 32شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 33شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 34شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 35شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...36شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 37شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 38شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...39شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 40شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 41شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 42شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 43شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 44شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 45شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 46شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 47شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 48شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟49شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...50شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 51شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...52شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 53شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 54شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 55شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...56شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 57شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 58شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 59شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...60شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 61شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 62شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 63شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...64شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...65شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...66شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...67شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 68شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 69شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...70شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 71شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 72شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 73شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 74شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 75شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 76شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 77شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...78شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...79شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...80شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...81شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 82شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 83شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...84شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...85شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 86شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 87شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 88شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 89شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 90شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 91شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...92شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...93شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 94شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 95شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...96شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 97شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...98شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...99شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...100شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 101شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 102شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 103شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 104شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...105شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 106شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 107شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 108شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...109شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...110شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...111شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 112شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 113شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...114شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...115شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...116شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...117شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 118شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...119شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 120شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 121شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...122شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...123شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...124شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...125شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 126شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...127شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 128شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 129شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 130شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 131شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...132شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...133شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 134شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...135شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...136شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 137شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...138شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...139شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 140شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...141شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 142شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 143شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...144شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...145شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...146شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...147شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...148شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 149شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 150شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 151شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 152شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 153شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...154شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...155شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 156شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...157شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 158شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 159شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 160شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...161شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 162شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...163شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 164شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 165شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 166شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 167شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...168شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...169شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 170شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...171شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 172شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...173شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...174شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 175شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 176شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...177شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...178شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 179شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 180شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 181شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...182شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 183شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 184شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 185شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...186شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 187شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 188شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 189شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...190شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...191شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 192شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...193شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...194شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 195شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...196شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 197شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 198شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 199شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 200شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...201شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 202شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...203شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...204شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...205شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...206شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 207شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...208شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 209شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...210شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 211شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 212شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 213شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 214شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...215شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...216شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...217شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...218شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...219شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...220شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...221شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 222شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 223شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...224شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 225شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 226شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...227شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...228شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 229شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...230شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...231شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...232شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...233شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 234شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...235شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...236شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 237شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 238شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...239شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 240شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 241شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 242شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...243شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 244شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 245شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...246شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...247شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 248شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 249شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 250شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 251شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...252شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 253شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 254شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...255شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...256شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 257شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...258شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 259شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...260شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 261شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...262شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...263شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 264شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 265شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...266شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...267شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 268شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...269شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 270شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 271شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...272شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...273شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...274شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...275شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 276شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 277شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 278شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...279شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...280شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 281شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...282شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...283شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 284شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...285شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 286شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 287شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...288شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 289شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...290شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 291شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...292شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...293شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 294شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...295شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 296شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...297شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...298شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 299شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 300شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...301شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 302شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...303شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...304شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...305شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 306شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 307شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 308شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 309شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...310شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...311شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 312شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 313شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 314شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...315شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 316شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 317شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 318شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...319شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 320شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 321شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 322شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...323شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...324شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...325شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 326شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 327شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 328شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 329شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 330شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 331شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 332شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...333شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 334شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 335شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 336شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 337شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 338شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 339شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 340شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...341شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 342شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 343شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 344شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...345شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 346شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...347شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...348شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 349شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...350شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...351شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 352شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 353شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 354شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 355شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 356شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 357شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...358شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 359شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 360شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 361شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...362شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 363شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...364شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...365شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...366شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 367شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 368شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 369شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 370شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...371شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 372شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...373شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...374شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...375شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...376شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 377شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 378شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 379شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...380شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 381شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...382شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 383شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 384شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 385شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 386شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 387شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 388شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 389شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...390شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 391شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...392شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 393شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 394شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 395شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 396شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 397شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 398شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...399شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 400شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 401شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...402شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 403شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...404شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 405شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 406شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 407شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...408شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...409شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 410شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 411شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...412شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...413شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 414شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...415شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...416شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...417شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...418شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 419شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 420شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...421شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...422شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 423شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 424شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 425شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 426شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...427شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...428شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...429شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 430شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 431شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...432شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 433شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 434شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...435شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 436شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...437شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...438شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 439شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 440شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 441شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 442شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...443شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 444شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 445شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...446شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...447شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 448شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...449شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 450شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 451شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...452شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...453شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 454شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 455شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 456شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...457شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 458شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 459شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ