به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق

1800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق
هنوز با می وصلیم در خمار فراق
ز ما مبر که ببوی تو ای غزاله چین
ز ملک وصل فتادیم در دیار فراق
ز روزگار بنالند خلق و این طرفه
که روزگار بنالد ز روزگار فراق
جدا ز گلشن وصلت چو لاله ام ای گل
ستاره سوخته هجر و داغدار فراق
چه قدر وصل شناسد کسی که چون اهلی
بخاک و خون ننشیند ز رهگذار فراق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 2شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 3شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...4شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...5شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...6شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 7شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 8شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 9شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...10شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 11شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...12شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 13شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...14شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...15شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 16شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...17شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 18شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 19شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 20شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 21شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 22شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 23شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 24شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 25شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 26شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 27شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 28شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 29شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...30شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...31شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 32شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 33شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 34شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 35شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 36شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 37شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 38شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 39شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 40شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 41شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...42شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 43شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 44شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...45شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 46شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 47شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 48شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 49شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 50شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 51شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 52شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 53شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 54شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟55شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...56شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 57شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...58شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 59شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 60شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 61شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...62شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 63شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 64شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 65شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...66شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 67شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 68شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 69شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...70شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...71شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...72شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...73شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 74شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 75شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...76شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 77شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 78شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 79شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 80شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 81شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 82شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 83شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...84شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...85شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...86شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...87شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 88شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 89شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...90شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...91شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 92شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 93شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 94شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 95شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 96شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 97شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...98شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...99شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 100شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 101شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...102شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 103شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...104شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...105شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...106شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 107شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 108شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 109شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 110شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...111شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 112شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 113شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 114شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...115شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...116شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...117شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 118شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 119شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...120شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...121شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...122شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...123شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 124شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...125شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 126شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 127شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...128شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...129شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...130شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...131شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 132شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...133شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 134شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 135شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 136شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 137شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...138شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...139شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 140شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...141شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...142شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 143شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...144شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...145شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 146شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...147شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 148شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 149شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...150شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...151شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...152شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...153شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...154شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 155شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 156شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 157شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 158شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 159شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...160شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...161شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 162شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...163شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 164شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 165شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 166شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...167شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 168شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...169شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 170شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 171شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 172شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 173شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...174شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...175شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 176شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...177شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 178شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...179شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...180شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 181شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 182شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...183شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...184شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 185شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 186شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 187شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...188شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 189شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 190شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 191شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...192شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 193شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 194شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 195شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...196شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...197شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 198شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...199شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...200شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 201شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...202شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 203شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 204شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 205شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 206شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...207شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 208شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...209شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...210شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...211شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...212شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 213شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...214شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 215شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...216شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 217شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 218شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 219شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 220شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...221شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...222شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...223شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...224شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...225شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...226شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...227شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 228شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 229شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...230شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 231شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 232شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...233شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...234شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 235شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...236شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...237شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...238شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...239شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 240شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...241شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...242شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 243شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 244شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...245شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 246شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 247شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 248شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...249شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 250شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 251شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...252شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...253شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 254شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 255شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 256شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 257شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...258شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 259شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 260شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...261شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...262شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 263شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...264شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 265شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...266شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 267شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...268شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...269شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 270شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 271شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...272شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...273شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 274شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...275شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 276شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 277شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...278شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...279شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...280شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...281شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 282شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 283شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 284شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...285شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...286شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 287شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...288شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...289شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 290شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...291شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 292شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 293شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...294شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 295شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...296شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 297شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...298شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...299شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 300شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...301شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 302شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...303شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...304شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 305شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 306شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...307شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 308شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...309شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...310شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...311شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 312شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 313شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 314شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 315شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...316شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...317شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 318شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 319شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 320شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...321شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 322شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 323شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 324شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...325شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 326شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 327شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 328شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...329شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...330شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...331شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 332شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 333شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 334شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 335شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 336شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 337شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 338شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...339شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 340شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 341شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 342شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 343شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 344شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 345شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 346شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...347شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 348شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 349شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 350شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...351شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 352شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...353شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...354شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 355شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...356شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...357شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 358شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 359شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 360شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 361شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 362شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 363شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...364شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 365شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 366شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 367شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...368شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 369شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...370شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...371شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...372شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 373شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 374شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 375شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 376شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...377شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 378شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...379شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...380شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...381شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...382شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 383شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 384شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 385شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...386شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 387شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...388شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 389شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 390شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 391شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 392شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 393شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 394شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 395شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...396شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 397شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...398شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 399شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 400شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 401شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 402شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 403شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 404شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...405شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 406شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 407شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...408شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 409شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...410شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 411شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 412شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 413شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...414شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...415شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 416شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 417شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...418شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...419شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 420شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...421شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...422شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...423شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...424شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 425شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 426شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...427شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...428شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 429شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 430شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 431شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 432شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...433شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...434شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...435شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 436شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 437شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...438شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 439شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 440شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...441شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 442شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...443شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...444شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 445شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 446شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 447شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 448شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...449شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 450شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 451شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...452شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...453شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 454شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...455شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 456شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 457شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...458شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...459شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 460شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 461شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 462شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...463شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 464شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 465شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ