کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یک سخن گفت آن لب و جان شهیدان تازه کرد
    مرده صد ساله را گفتار او جان تازه کرد
    نرگسش از غمزه خون صد چو من بیچاره ریخت
    نامسلمان بین که خون صد مسلمان تازه کرد
    آتشی پنهان که در خاکستر من مانده بود
    کاوکاو غمزه آن چشم فتان تازه کرد
    نرگس چشم از نسیم جیب یوسف گر شکفت
    بوی او داغ کهن بر پیر کنعان تازه کرد
    آن تبسم کردن پنهان و آن کان نمک
    مرهم دل شد ولی صد زخم پنهان تازه کرد
    یک نظر در چشم اهلی جلوه کرد آن مشگموی
    صد پریشانی بر این پیر پریشان تازه کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha