اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۷۶۵: یک سخن گفت آن لب و جان شهیدان تازه کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک سخن گفت آن لب و جان شهیدان تازه کرد مرده صد ساله را گفتار او جان تازه کرد نرگسش از غمزه خون صد چو من بیچاره ریخت نامسلمان بین که خون صد مسلمان تازه کرد آتشی پنهان که در خاکستر من مانده بود کاوکاو غمزه آن چشم فتان تازه کرد نرگس چشم از نسیم جیب یوسف گر شکفت بوی او داغ کهن بر پیر کنعان تازه کرد آن تبسم کردن پنهان و آن کان نمک مرهم دل شد ولی صد زخم پنهان تازه کرد یک نظر در چشم اهلی جلوه کرد آن مشگموی صد پریشانی بر این پیر پریشان تازه کرد اهلی شیرازی