به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۸۵۵: سوختم بهر خدا در هجر ازین بیشم مسوز

1730عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سوختم بهر خدا در هجر ازین بیشم مسوز
بیش ازین از حسرت شمع رخ خویشم مسوز
خنده بر حالم مکن وز لب نمک بر من مپاش
گر نبخشی مرهمی باری دل ریشم مسوز
چون نگردی آشنا بیگانه وارم هم مران
بیش از این از طعنه بیگانه و خویشم مسوز
گر در آن اندیشه یی کز حسرتم سوزی چو شمع
لطف کن پیش رقیبان بد اندیشم مسوز
گر بجرم عشق چون اهلی سزای آتشم
خود بسوز، از جور این چرخ ستم کیشم مسوز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۵۴: فریاد که یار میرود باز 2شمارهٔ ۸۵۵: سوختم بهر خدا در هجر ازین بیشم مس ...3شمارهٔ ۸۵۶: سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز 4شمارهٔ ۸۵۷: از بیم غصه شب و خوف ملال روز 5شمارهٔ ۸۵۸: اشارت تو بجان دادنم بشارت بس 6شمارهٔ ۸۵۹: هرگز گلی نچید دل من ز باغ کس 7شمارهٔ ۸۶۰: حال من دور از آن جمال مپرس 8شمارهٔ ۸۶۱: نوازش تو قیامی ز سرو قامت بس 9شمارهٔ ۸۶۲: نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس 10شمارهٔ ۸۶۳: تا غرق بحر خون نشوی از جفای کس 11شمارهٔ ۸۶۴: گو جام جم مباش، سفال شراب بس 12شمارهٔ ۸۶۵: گدای دل شو و فارغ ز پادشاهی باش 13شمارهٔ ۸۶۶: مستم و در جوش می بینم دل مجنون خو ...14شمارهٔ ۸۶۷: غم پریشان سازم از مستی چو زلف پرخ ...15شمارهٔ ۸۶۸: مرو از دیده چو برق و بمن زار ببخش 16شمارهٔ ۸۶۹: آن پریرو هرکه خواهد دست دل در گرد ...17شمارهٔ ۸۷۰: ای دل گه وصلش بجوار دگران باش 18شمارهٔ ۸۷۱: چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش 19شمارهٔ ۸۷۲: امشب که چراغ نظری چرب زبان باش 20شمارهٔ ۸۷۳: در کوی تو تا کس قدم از ما ننهد پی ...21شمارهٔ ۸۷۴: دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش 22شمارهٔ ۸۷۵: گریه خواهد ریخت خون من تو خود آسو ...23شمارهٔ ۸۷۶: ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خ ...24شمارهٔ ۸۷۷: من نه آنم که بنالم ز دل افکاری خو ...25شمارهٔ ۸۷۸: یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش 26شمارهٔ ۸۷۹: کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش 27شمارهٔ ۸۸۰: بصبح وصل کشد این شب ستم خوشباش 28شمارهٔ ۸۸۱: از یار مکن ناله و لب بسته ز غم با ...29شمارهٔ ۸۸۲: چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش 30شمارهٔ ۸۸۳: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار با ...31شمارهٔ ۸۸۴: نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ...32شمارهٔ ۸۸۵: عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش 33شمارهٔ ۸۸۶: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمی ...34شمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش 35شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 36شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 37شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 38شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 39شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...40شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 41شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...42شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 43شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 44شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 45شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...46شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 47شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 48شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...49شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...50شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...51شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 52شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 53شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 54شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...55شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...56شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...57شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 58شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 59شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...60شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 61شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 62شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 63شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 64شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...65شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 66شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 67شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 68شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 69شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 70شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 71شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 72شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...73شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...74شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...75شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 76شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 77شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 78شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...79شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 80شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...81شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 82شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...83شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...84شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 85شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...86شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 87شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 88شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 89شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 90شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 91شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 92شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 93شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 94شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 95شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 96شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 97شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 98شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...99شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...100شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 101شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 102شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 103شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 104شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 105شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 106شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 107شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 108شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 109شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 110شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...111شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 112شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 113شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...114شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 115شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 116شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 117شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 118شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 119شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 120شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 121شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 122شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 123شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟124شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...125شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 126شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...127شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 128شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 129شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 130شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...131شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 132شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 133شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 134شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...135شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 136شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 137شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 138شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...139شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...140شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...141شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...142شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 143شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 144شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...145شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 146شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 147شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 148شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 149شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 150شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 151شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 152شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...153شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...154شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...155شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...156شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 157شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 158شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...159شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...160شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 161شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 162شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 163شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 164شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 165شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 166شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...167شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...168شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 169شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 170شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...171شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 172شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...173شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...174شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...175شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 176شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 177شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 178شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 179شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...180شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 181شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 182شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 183شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...184شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...185شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...186شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 187شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 188شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...189شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...190شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...191شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...192شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 193شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...194شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 195شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 196شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...197شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...198شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...199شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...200شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 201شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...202شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 203شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 204شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 205شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 206شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...207شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...208شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 209شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...210شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...211شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 212شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...213شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...214شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 215شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...216شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 217شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 218شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...219شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...220شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...221شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...222شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...223شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 224شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 225شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 226شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 227شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 228شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...229شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...230شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 231شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...232شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 233شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 234شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 235شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...236شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 237شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...238شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 239شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 240شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 241شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 242شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...243شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...244شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 245شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...246شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 247شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...248شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...249شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 250شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 251شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...252شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...253شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 254شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 255شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 256شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...257شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 258شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 259شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 260شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...261شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 262شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 263شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 264شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...265شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...266شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 267شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...268شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...269شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 270شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...271شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 272شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 273شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 274شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 275شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...276شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 277شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...278شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...279شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...280شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...281شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 282شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...283شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 284شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...285شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 286شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 287شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 288شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 289شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...290شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...291شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...292شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...293شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...294شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...295شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...296شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 297شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 298شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...299شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 300شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 301شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...302شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...303شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 304شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...305شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...306شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...307شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...308شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 309شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...310شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...311شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 312شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 313شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...314شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 315شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 316شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 317شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...318شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 319شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 320شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...321شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...322شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 323شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 324شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 325شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 326شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...327شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 328شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 329شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...330شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...331شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 332شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...333شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 334شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...335شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 336شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...337شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...338شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 339شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 340شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...341شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...342شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 343شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...344شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 345شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 346شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...347شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...348شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...349شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...350شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 351شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 352شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 353شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...354شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...355شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 356شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...357شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...358شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 359شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...360شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 361شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 362شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...363شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 364شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...365شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 366شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...367شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...368شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 369شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...370شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 371شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...372شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...373شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 374شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 375شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...376شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 377شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...378شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...379شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...380شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 381شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 382شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 383شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 384شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...385شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...386شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 387شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 388شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 389شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...390شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 391شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 392شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 393شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...394شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 395شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 396شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 397شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...398شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...399شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...400شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 401شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 402شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 403شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 404شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 405شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 406شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 407شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...408شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 409شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 410شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 411شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 412شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 413شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 414شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 415شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...416شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 417شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 418شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 419شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...420شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 421شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...422شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...423شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 424شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...425شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...426شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 427شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 428شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 429شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 430شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 431شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 432شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...433شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 434شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 435شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 436شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...437شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 438شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...439شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...440شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...441شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 442شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 443شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 444شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 445شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...446شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 447شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...448شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...449شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...450شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...451شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 452شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 453شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 454شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...455شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 456شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...457شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 458شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 459شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 460شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 461شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 462شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 463شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 464شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...465شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 466شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...467شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 468شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 469شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 470شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 471شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 472شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 473شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...474شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 475شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 476شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...477شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 478شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...479شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 480شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 481شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 482شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...483شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...484شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 485شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 486شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...487شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...488شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 489شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...490شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...491شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...492شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...493شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 494شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 495شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...496شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...497شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 498شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 499شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 500شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 501شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...502شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...503شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...504شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 505شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 506شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...507شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 508شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 509شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...510شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 511شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...512شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...513شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 514شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 515شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 516شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 517شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...518شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 519شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 520شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...521شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...522شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 523شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...524شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 525شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 526شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...527شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...528شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 529شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 530شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 531شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...532شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 533شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 534شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ