به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش
گر دل شکست عهد و وفا گو درست باش
امشب ز برق وصل که خواهد چو باد رفت
ساقی چراغ عیش بر افروز و چست باش
در صید وصل طالع سستم مدد نکرد
ای بخت سخت کوش که گفتت که سست باش
ما دل بریده ایم ز مقصود خویشتن
با ما چنانکه غایت مقصود تست باش
اهلی چو قسمت تو ملامت شد از نخست
راضی توهم به قسمت روز نخست باش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 2شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 3شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 4شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 5شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...6شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 7شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...8شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 9شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 10شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 11شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...12شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 13شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 14شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...15شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...16شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...17شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 18شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 19شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 20شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...21شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...22شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...23شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 24شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 25شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...26شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 27شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 28شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 29شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 30شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...31شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 32شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 33شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 34شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 35شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 36شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 37شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 38شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...39شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...40شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...41شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 42شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 43شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 44شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...45شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 46شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...47شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 48شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...49شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...50شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 51شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...52شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 53شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 54شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 55شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 56شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 57شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 58شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 59شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 60شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 61شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 62شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 63شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 64شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...65شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...66شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 67شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 68شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 69شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 70شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 71شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 72شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 73شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 74شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 75شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 76شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...77شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 78شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 79شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...80شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 81شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 82شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 83شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 84شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 85شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 86شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 87شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 88شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 89شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟90شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...91شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 92شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...93شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 94شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 95شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 96شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...97شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 98شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 99شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 100شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...101شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 102شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 103شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 104شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...105شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...106شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...107شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...108شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 109شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 110شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...111شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 112شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 113شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 114شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 115شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 116شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 117شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 118شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...119شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...120شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...121شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...122شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 123شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 124شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...125شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...126شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 127شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 128شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 129شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 130شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 131شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 132شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...133شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...134شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 135شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 136شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...137شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 138شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...139شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...140شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...141شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 142شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 143شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 144شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 145شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...146شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 147شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 148شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 149شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...150شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...151شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...152شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 153شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 154شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...155شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...156شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...157شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...158شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 159شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...160شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 161شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 162شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...163شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...164شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...165شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...166شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 167شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...168شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 169شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 170شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 171شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 172شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...173شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...174شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 175شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...176شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...177شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 178شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...179شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...180شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 181شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...182شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 183شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 184شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...185شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...186شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...187شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...188شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...189شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 190شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 191شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 192شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 193شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 194شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...195شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...196شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 197شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...198شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 199شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 200شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 201شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...202شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 203شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...204شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 205شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 206شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 207شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 208شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...209شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...210شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 211شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...212شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 213شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...214شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...215شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 216شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 217شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...218شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...219شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 220شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 221شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 222شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...223شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 224شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 225شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 226شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...227شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 228شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 229شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 230شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...231شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...232شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 233شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...234شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...235شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 236شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...237شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 238شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 239شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 240شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 241شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...242شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 243شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...244شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...245شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...246شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...247شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 248شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...249شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 250شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...251شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 252شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 253شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 254شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 255شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...256شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...257شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...258شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...259شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...260شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...261شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...262شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 263شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 264شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...265شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 266شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 267شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...268شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...269شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 270شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...271شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...272شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...273شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...274شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 275شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...276شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...277شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 278شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 279شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...280شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 281شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 282شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 283شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...284شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 285شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 286شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...287شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...288شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 289شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 290شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 291شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 292شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...293شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 294شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 295شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...296شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...297شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 298شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...299شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 300شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...301شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 302شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...303شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...304شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 305شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 306شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...307شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...308شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 309شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...310شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 311شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 312شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...313شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...314شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...315شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...316شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 317شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 318شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 319شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...320شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...321شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 322شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...323شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...324شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 325شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...326شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 327شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 328شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...329شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 330شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...331شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 332شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...333شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...334شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 335شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...336شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 337شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...338شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...339شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 340شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 341شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...342شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 343شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...344شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...345شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...346شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 347شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 348شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 349شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 350شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...351شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...352شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 353شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 354شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 355شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...356شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 357شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 358شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 359شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...360شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 361شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 362شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 363شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...364شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...365شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...366شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 367شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 368شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 369شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 370شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 371شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 372شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 373شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...374شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 375شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 376شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 377شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 378شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 379شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 380شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 381شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...382شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 383شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 384شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 385شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...386شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 387شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...388شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...389شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 390شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...391شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...392شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 393شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 394شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 395شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 396شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 397شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 398شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...399شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 400شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 401شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 402شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...403شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 404شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...405شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...406شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...407شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 408شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 409شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 410شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 411شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...412شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 413شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...414شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...415شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...416شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...417شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 418شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 419شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 420شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...421شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 422شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...423شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 424شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 425شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 426شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 427شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 428شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 429شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 430شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...431شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 432شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...433شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 434شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 435شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 436شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 437شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 438شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 439شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...440شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 441شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 442شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...443شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 444شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...445شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 446شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 447شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 448شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...449شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...450شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 451شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 452شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...453شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...454شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 455شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...456شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...457شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...458شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...459شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 460شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 461شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...462شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...463شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 464شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 465شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 466شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 467شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...468شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...469شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...470شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 471شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 472شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...473شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 474شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 475شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...476شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 477شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...478شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...479شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 480شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 481شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 482شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 483شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...484شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 485شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 486شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...487شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...488شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 489شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...490شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 491شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 492شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...493شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...494شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 495شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 496شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 497شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...498شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 499شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 500شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ