به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش
دشمنم نیزمکش تا بکشد رشگ منش
چون شکایت کنم از دوست که خون ریخت مرا
هرکه شد کشته ز معشوق نباشد سخنش
دهنش گفت که دردت کنم از بوسه دوا
جای آنست که صد بوسه زنم بر دهنش
مبتلای قفس تن نشدی طوطی جان
گر نبودی هوس آن لب شکر شکنش
اهلی آن روز که چون لاله سر از خاک زند
غرقه در خون جگر سوخته بینی کفنش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 2شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 3شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...4شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...5شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...6شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 7شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 8شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 9شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...10شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...11شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...12شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 13شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 14شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...15شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 16شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 17شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 18شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 19شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...20شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 21شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 22شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 23شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 24شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 25شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 26شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 27شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...28شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...29شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...30شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 31شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 32شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 33شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...34شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 35شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...36شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 37شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...38شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...39شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 40شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...41شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 42شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 43شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 44شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 45شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 46شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 47شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 48شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 49شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 50شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 51شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 52شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 53شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...54شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...55شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 56شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 57شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 58شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 59شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 60شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 61شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 62شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 63شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 64شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 65شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...66شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 67شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 68شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...69شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 70شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 71شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 72شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 73شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 74شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 75شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 76شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 77شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 78شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟79شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...80شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 81شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...82شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 83شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 84شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 85شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...86شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 87شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 88شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 89شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...90شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 91شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 92شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 93شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...94شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...95شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...96شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...97شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 98شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 99شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...100شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 101شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 102شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 103شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 104شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 105شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 106شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 107شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...108شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...109شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...110شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...111شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 112شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 113شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...114شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...115شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 116شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 117شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 118شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 119شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 120شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 121شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...122شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...123شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 124شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 125شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...126شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 127شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...128شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...129شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...130شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 131شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 132شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 133شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 134شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...135شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 136شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 137شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 138شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...139شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...140شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...141شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 142شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 143شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...144شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...145شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...146شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...147شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 148شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...149شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 150شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 151شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...152شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...153شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...154شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...155شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 156شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...157شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 158شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 159شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 160شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 161شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...162شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...163شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 164شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...165شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...166شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 167شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...168شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...169شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 170شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...171شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 172شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 173شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...174شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...175شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...176شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...177شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...178شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 179شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 180شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 181شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 182شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 183شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...184شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...185شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 186شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...187شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 188شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 189شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 190شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...191شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 192شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...193شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 194شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 195شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 196شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 197شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...198شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...199شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 200شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...201شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 202شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...203شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...204شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 205شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 206شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...207شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...208شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 209شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 210شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 211شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...212شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 213شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 214شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 215شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...216شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 217شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 218شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 219شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...220شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...221شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 222شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...223شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...224شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 225شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...226شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 227شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 228شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 229شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 230شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...231شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 232شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...233شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...234شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...235شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...236شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 237شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...238شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 239شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...240شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 241شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 242شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 243شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 244شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...245شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...246شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...247شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...248شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...249شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...250شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...251شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 252شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 253شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...254شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 255شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 256شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...257شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...258شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 259شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...260شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...261شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...262شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...263شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 264شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...265شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...266شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 267شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 268شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...269شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 270شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 271شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 272شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...273شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 274شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 275شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...276شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...277شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 278شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 279شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 280شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 281شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...282شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 283شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 284شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...285شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...286شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 287شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...288شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 289شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...290شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 291شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...292شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...293شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 294شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 295شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...296شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...297شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 298شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...299شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 300شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 301شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...302شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...303شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...304شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...305شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 306شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 307شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 308شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...309شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...310شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 311شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...312شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...313شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 314شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...315شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 316شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 317شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...318شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 319شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...320شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 321شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...322شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...323شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 324شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...325شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 326شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...327شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...328شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 329شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 330شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...331شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 332شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...333شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...334شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...335شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 336شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 337شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 338شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 339شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...340شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...341شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 342شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 343شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 344شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...345شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 346شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 347شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 348شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...349شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 350شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 351شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 352شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...353شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...354شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...355شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 356شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 357شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 358شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 359شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 360شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 361شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 362شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...363شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 364شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 365شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 366شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 367شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 368شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 369شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 370شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...371شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 372شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 373شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 374شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...375شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 376شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...377شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...378شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 379شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...380شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...381شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 382شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 383شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 384شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 385شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 386شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 387شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...388شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 389شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 390شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 391شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...392شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 393شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...394شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...395شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...396شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 397شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 398شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 399شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 400شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...401شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 402شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...403شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...404شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...405شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...406شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 407شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 408شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 409شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...410شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 411شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...412شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 413شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 414شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 415شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 416شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 417شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 418شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 419شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...420شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 421شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...422شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 423شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 424شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 425شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 426شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 427شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 428شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...429شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 430شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 431شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...432شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 433شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...434شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 435شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 436شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 437شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...438شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...439شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 440شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 441شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...442شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...443شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 444شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...445شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...446شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...447شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...448شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 449شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 450شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...451شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...452شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 453شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 454شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 455شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 456شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...457شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...458شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...459شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 460شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 461شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...462شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 463شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 464شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...465شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 466شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...467شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...468شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 469شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 470شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 471شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 472شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...473شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 474شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 475شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...476شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...477شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 478شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...479شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 480شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 481شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...482شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...483شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 484شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 485شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 486شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...487شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 488شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 489شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ