کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش
    آه ازین داغ دل و وای ز دست دل خویش
    هرکه در دست غمم دید بدین سوختگی
    گفت بازآمده مجنون سوی سرمنزل خویش
    میگدازد همه شب همنفسم شمع صفت
    بسکه از آتش دل گرم کنم محفل خویش
    دانه مهر ز آب و گل یاران ندمید
    جای این دانه ندیدم بجز آب و گل خویش
    اینچنین صید صفت کشته که اهلی افتاد
    وه که بر گیردش از خاک مگر قاتل خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha