به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش

1680عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نقش پای او که محراب دعا می یابمش
سجده شکری کنم در هر کجا می یابمش
زهره دیدن ندارم از جفای خوی او
گرچه با خود باز در عین وفا وی یابمش
جور خوبان آتش افروزست و مهر آتشفشان
در وفا آن ذوق نبود کز جفا می یابمش
بعد عمری چون گرفتم دامنش ندهم ز دست
گر نگیرم کام از او دیگر کجا می یابمش
خانه یی کز برق دیدار بتی روشن نگشت
گر حریم کعبه باشد بی صفا می یابمش
من نمیدانم که جانست اینکه دارم یا خیال
زین دو بیرون نیست باری آشنا می یابمش
بر سر کوی مغان اهلی به کنج عافیت
پادشاه وقت بود اکنون گدا می یابمش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...2شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 3شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 4شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 5شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...6شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...7شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...8شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 9شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 10شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...11شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 12شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 13شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 14شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 15شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...16شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 17شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 18شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 19شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 20شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 21شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 22شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 23شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...24شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...25شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...26شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 27شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 28شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 29شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...30شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 31شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...32شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 33شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...34شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...35شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 36شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...37شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 38شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 39شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 40شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 41شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 42شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 43شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 44شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 45شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 46شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 47شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 48شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 49شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...50شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...51شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 52شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 53شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 54شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 55شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 56شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 57شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 58شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 59شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 60شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 61شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...62شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 63شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 64شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...65شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 66شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 67شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 68شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 69شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 70شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 71شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 72شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 73شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 74شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟75شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...76شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 77شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...78شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 79شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 80شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 81شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...82شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 83شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 84شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 85شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...86شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 87شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 88شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 89شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...90شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...91شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...92شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...93شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 94شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 95شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...96شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 97شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 98شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 99شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 100شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 101شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 102شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 103شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...104شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...105شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...106شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...107شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 108شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 109شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...110شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...111شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 112شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 113شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 114شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 115شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 116شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 117شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...118شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...119شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 120شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 121شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...122شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 123شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...124شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...125شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...126شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 127شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 128شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 129شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 130شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...131شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 132شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 133شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 134شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...135شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...136شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...137شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 138شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 139شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...140شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...141شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...142شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...143شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 144شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...145شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 146شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 147شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...148شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...149شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...150شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...151شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 152شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...153شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 154شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 155شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 156شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 157شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...158شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...159شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 160شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...161شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...162شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 163شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...164شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...165شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 166شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...167شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 168شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 169شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...170شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...171شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...172شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...173شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...174شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 175شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 176شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 177شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 178شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 179شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...180شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...181شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 182شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...183شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 184شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 185شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 186شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...187شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 188شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...189شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 190شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 191شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 192شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 193شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...194شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...195شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 196شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...197شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 198شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...199شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...200شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 201شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 202شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...203شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...204شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 205شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 206شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 207شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...208شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 209شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 210شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 211شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...212شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 213شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 214شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 215شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...216شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...217شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 218شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...219شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...220شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 221شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...222شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 223شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 224شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 225شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 226شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...227شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 228شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...229شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...230شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...231شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...232شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 233شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...234شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 235شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...236شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 237شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 238شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 239شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 240شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...241شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...242شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...243شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...244شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...245شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...246شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...247شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 248شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 249شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...250شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 251شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 252شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...253شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...254شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 255شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...256شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...257شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...258شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...259شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 260شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...261شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...262شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 263شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 264شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...265شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 266شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 267شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 268شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...269شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 270شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 271شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...272شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...273شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 274شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 275شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 276شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 277شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...278شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 279شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 280شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...281شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...282شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 283شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...284شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 285شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...286شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 287شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...288شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...289شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 290شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 291شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...292شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...293شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 294شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...295شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 296شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 297شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...298شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...299شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...300شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...301شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 302شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 303شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 304شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...305شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...306شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 307شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...308شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...309شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 310شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...311شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 312شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 313شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...314شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 315شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...316شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 317شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...318شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...319شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 320شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...321شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 322شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...323شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...324شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 325شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 326شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...327شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 328شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...329شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...330شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...331شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 332شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 333شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 334شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 335شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...336شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...337شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 338شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 339شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 340شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...341شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 342شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 343شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 344شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...345شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 346شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 347شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 348شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...349شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...350شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...351شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 352شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 353شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 354شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 355شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 356شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 357شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 358شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...359شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 360شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 361شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 362شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 363شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 364شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 365شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 366شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...367شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 368شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 369شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 370شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...371شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 372شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...373شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...374شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 375شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...376شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...377شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 378شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 379شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 380شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 381شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 382شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 383شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...384شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 385شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 386شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 387شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...388شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 389شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...390شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...391شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...392شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 393شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 394شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 395شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 396شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...397شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 398شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...399شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...400شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...401شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...402شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 403شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 404شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 405شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...406شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 407شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...408شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 409شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 410شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 411شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 412شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 413شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 414شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 415شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...416شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 417شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...418شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 419شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 420شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 421شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 422شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 423شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 424شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...425شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 426شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 427شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...428شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 429شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...430شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 431شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 432شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 433شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...434شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...435شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 436شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 437شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...438شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...439شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 440شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...441شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...442شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...443شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...444شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 445شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 446شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...447شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...448شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 449شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 450شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 451شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 452شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...453شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...454شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...455شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 456شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 457شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...458شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 459شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 460شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...461شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 462شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...463شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...464شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 465شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 466شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 467شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 468شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...469شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 470شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 471شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...472شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...473شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 474شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...475شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 476شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 477شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...478شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...479شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 480شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 481شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 482شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...483شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 484شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 485شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ