به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچو شمع

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچو شمع
بر کرسی دار فنا خندان برآید همچو شمع
ظاهر بمردم کی کنم زخمی که پنهان خورده ام
گر روشنم از استخوان پیکان برآید همچو شمع
از برق حیرت بی خبر سوزد چو نخل بادیه
مجنون وشی کز شوق او حیران برآید همچو شمع
گر آتش داغ درون آبم نسوزد در جگر
از اشک گرمم دمبدم طوفان برآید همچو شمع
افسرده دل لرزد چو گل گر بر تنش بادی وزد
اهلی بجان آتش زند تا جان برآید همچو شمع

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 2شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...3شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 4شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 5شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 6شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 7شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 8شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 9شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 10شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...11شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...12شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...13شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 14شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 15شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 16شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...17شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 18شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...19شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 20شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...21شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...22شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 23شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...24شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 25شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 26شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 27شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 28شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 29شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 30شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 31شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 32شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 33شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 34شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 35شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 36شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...37شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...38شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 39شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 40شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 41شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 42شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 43شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 44شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 45شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 46شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 47شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 48شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...49شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 50شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 51شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...52شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 53شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 54شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 55شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 56شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 57شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 58شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 59شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 60شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 61شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟62شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...63شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 64شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...65شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 66شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 67شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 68شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...69شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 70شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 71شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 72شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...73شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 74شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 75شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 76شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...77شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...78شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...79شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...80شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 81شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 82شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...83شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 84شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 85شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 86شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 87شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 88شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 89شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 90شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...91شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...92شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...93شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...94شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 95شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 96شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...97شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...98شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 99شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 100شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 101شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 102شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 103شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 104شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...105شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...106شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 107شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 108شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...109شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 110شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...111شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...112شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...113شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 114شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 115شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 116شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 117شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...118شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 119شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 120شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 121شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...122شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...123شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...124شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 125شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 126شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...127شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...128شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...129شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...130شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 131شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...132شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 133شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 134شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...135شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...136شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...137شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...138شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 139شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...140شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 141شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 142شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 143شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 144شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...145شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...146شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 147شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...148شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...149شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 150شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...151شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...152شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 153شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...154شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 155شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 156شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...157شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...158شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...159شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...160شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...161شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 162شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 163شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 164شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 165شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 166شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...167شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...168شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 169شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...170شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 171شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 172شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 173شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...174شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 175شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...176شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 177شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 178شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 179شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 180شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...181شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...182شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 183شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...184شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 185شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...186شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...187شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 188شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 189شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...190شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...191شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 192شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 193شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 194شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...195شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 196شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 197شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 198شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...199شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 200شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 201شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 202شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...203شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...204شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 205شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...206شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...207شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 208شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...209شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 210شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 211شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 212شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 213شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...214شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 215شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...216شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...217شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...218شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...219شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 220شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...221شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 222شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...223شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 224شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 225شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 226شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 227شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...228شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...229شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...230شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...231شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...232شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...233شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...234شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 235شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 236شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...237شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 238شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 239شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...240شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...241شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 242شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...243شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...244شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...245شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...246شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 247شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...248شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...249شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 250شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 251شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...252شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 253شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 254شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 255شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...256شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 257شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 258شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...259شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...260شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 261شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 262شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 263شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 264شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...265شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 266شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 267شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...268شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...269شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 270شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...271شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 272شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...273شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 274شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...275شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...276شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 277شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 278شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...279شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...280شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 281شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...282شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 283شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 284شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...285شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...286شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...287شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...288شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 289شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 290شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 291شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...292شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...293شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 294شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...295شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...296شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 297شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...298شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 299شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 300شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...301شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 302شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...303شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 304شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...305شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...306شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 307شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...308شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 309شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...310شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...311شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 312شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 313شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...314شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 315شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...316شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...317شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...318شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 319شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 320شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 321شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 322شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...323شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...324شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 325شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 326شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 327شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...328شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 329شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 330شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 331شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...332شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 333شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 334شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 335شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...336شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...337شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...338شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 339شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 340شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 341شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 342شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 343شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 344شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 345شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...346شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 347شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 348شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 349شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 350شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 351شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 352شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 353شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...354شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 355شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 356شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 357شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...358شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 359شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...360شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...361شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 362شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...363شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...364شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 365شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 366شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 367شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 368شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 369شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 370شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...371شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 372شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 373شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 374شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...375شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 376شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...377شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...378شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...379شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 380شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 381شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 382شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 383شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...384شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 385شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...386شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...387شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...388شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...389شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 390شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 391شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 392شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...393شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 394شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...395شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 396شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 397شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 398شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 399شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 400شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 401شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 402شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...403شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 404شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...405شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 406شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 407شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 408شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 409شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 410شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 411شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...412شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 413شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 414شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...415شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 416شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...417شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 418شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 419شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 420شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...421شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...422شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 423شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 424شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...425شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...426شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 427شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...428شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...429شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...430شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...431شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 432شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 433شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...434شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...435شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 436شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 437شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 438شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 439شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...440شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...441شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...442شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 443شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 444شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...445شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 446شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 447شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...448شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 449شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...450شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...451شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 452شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 453شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 454شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 455شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...456شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 457شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 458شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...459شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...460شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 461شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...462شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 463شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 464شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...465شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...466شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 467شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 468شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 469شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...470شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 471شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 472شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ