به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق
افتاده باز در پی دل در کمند عشق
از شاخ عمر میوه شادی نچیده است
دستی که کوته است ز نخل بلند عشق
در سنگلاخ سینه من شعله های آه
هریک شراره ایست ز نعل سمند عشق
بس دل اسیر غم شد و آزاد گشت باز
مسکین منم هنوز چنین مستمند عشق
اهلی غم از عذاب قیامت نمیخورد
از بسکه هست سوخته و دردمند عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 2شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 3شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 4شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 5شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 6شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 7شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...8شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...9شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...10شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 11شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 12شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 13شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...14شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 15شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...16شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 17شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...18شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...19شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 20شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...21شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 22شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 23شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 24شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 25شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 26شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 27شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 28شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 29شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 30شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 31شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 32شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 33شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...34شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...35شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 36شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 37شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 38شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 39شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 40شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 41شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 42شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 43شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 44شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 45شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...46شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 47شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 48شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...49شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 50شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 51شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 52شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 53شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 54شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 55شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 56شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 57شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 58شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟59شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...60شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 61شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...62شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 63شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 64شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 65شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...66شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 67شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 68شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 69شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...70شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 71شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 72شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 73شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...74شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...75شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...76شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...77شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 78شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 79شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...80شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 81شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 82شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 83شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 84شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 85شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 86شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 87شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...88شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...89شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...90شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...91شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 92شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 93شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...94شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...95شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 96شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 97شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 98شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 99شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 100شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 101شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...102شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...103شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 104شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 105شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...106شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 107شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...108شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...109شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...110شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 111شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 112شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 113شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 114شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...115شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 116شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 117شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 118شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...119شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...120شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...121شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 122شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 123شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...124شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...125شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...126شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...127شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 128شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...129شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 130شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 131شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...132شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...133شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...134شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...135شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 136شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...137شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 138شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 139شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 140شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 141شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...142شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...143شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 144شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...145شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...146شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 147شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...148شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...149شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 150شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...151شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 152شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 153شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...154شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...155شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...156شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...157شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...158شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 159شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 160شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 161شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 162شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 163شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...164شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...165شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 166شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...167شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 168شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 169شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 170شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...171شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 172شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...173شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 174شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 175شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 176شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 177شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...178شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...179شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 180شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...181شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 182شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...183شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...184شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 185شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 186شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...187شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...188شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 189شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 190شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 191شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...192شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 193شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 194شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 195شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...196شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 197شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 198شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 199شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...200شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...201شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 202شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...203شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...204شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 205شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...206شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 207شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 208شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 209شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 210شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...211شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 212شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...213شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...214شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...215شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...216شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 217شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...218شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 219شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...220شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 221شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 222شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 223شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 224شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...225شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...226شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...227شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...228شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...229شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...230شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...231شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 232شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 233شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...234شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 235شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 236شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...237شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...238شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 239شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...240شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...241شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...242شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...243شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 244شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...245شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...246شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 247شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 248شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...249شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 250شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 251شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 252شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...253شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 254شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 255شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...256شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...257شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 258شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 259شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 260شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 261شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...262شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 263شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 264شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...265شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...266شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 267شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...268شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 269شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...270شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 271شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...272شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...273شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 274شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 275شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...276شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...277شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 278شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...279شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 280شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 281شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...282شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...283شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...284شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...285شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 286شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 287شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 288شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...289شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...290شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 291شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...292شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...293شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 294شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...295شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 296شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 297شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...298شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 299شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...300شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 301شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...302شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...303شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 304شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...305شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 306شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...307شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...308شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 309شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 310شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...311شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 312شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...313شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...314شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...315شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 316شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 317شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 318شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 319شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...320شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...321شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 322شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 323شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 324شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...325شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 326شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 327شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 328شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...329شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 330شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 331شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 332شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...333شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...334شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...335شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 336شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 337شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 338شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 339شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 340شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 341شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 342شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...343شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 344شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 345شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 346شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 347شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 348شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 349شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 350شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...351شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 352شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 353شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 354شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...355شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 356شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...357شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...358شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 359شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...360شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...361شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 362شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 363شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 364شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 365شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 366شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 367شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...368شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 369شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 370شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 371شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...372شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 373شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...374شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...375شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...376شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 377شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 378شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 379شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 380شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...381شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 382شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...383شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...384شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...385شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...386شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 387شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 388شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 389شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...390شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 391شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...392شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 393شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 394شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 395شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 396شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 397شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 398شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 399شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...400شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 401شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...402شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 403شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 404شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 405شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 406شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 407شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 408شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...409شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 410شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 411شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...412شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 413شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...414شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 415شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 416شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 417شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...418شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...419شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 420شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 421شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...422شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...423شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 424شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...425شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...426شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...427شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...428شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 429شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 430شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...431شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...432شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 433شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 434شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 435شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 436شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...437شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...438شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...439شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 440شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 441شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...442شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 443شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 444شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...445شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 446شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...447شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...448شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 449شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 450شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 451شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 452شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...453شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 454شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 455شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...456شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...457شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 458شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...459شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 460شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 461شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...462شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...463شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 464شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 465شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 466شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...467شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 468شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 469شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ