به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخجیرش

1750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخجیرش
از آنشد تا کسی بیرون نیارد از درون تیرش
هر آن عاشق که شد آشفته زنجیر موی تو
بجز پیش تو نتوان داشتن جایی بزنجیرش
به خوابم دوش میخواندی میان لاله زار گل
مرا در خاک و خون خواهد نشاند امشب بتعبیرش
الا ای مهربان تدبیر کار اشک ریزان کن
که آب از سر گذشت و ما نمیدانیم تدبیرش
براه آرزو اهلی فتاده ذره خاک است
بیا ای آفتاب عاشقان از خاک برگیرش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 2شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...3شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 4شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...5شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 6شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 7شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 8شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...9شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 10شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 11شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...12شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...13شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...14شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 15شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 16شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 17شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...18شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...19شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...20شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 21شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 22شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...23شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 24شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 25شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 26شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 27شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...28شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 29شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 30شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 31شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 32شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 33شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 34شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 35شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...36شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...37شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...38شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 39شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 40شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 41شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...42شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 43شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...44شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 45شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...46شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...47شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 48شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...49شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 50شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 51شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 52شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 53شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 54شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 55شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 56شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 57شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 58شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 59شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 60شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 61شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...62شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...63شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 64شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 65شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 66شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 67شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 68شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 69شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 70شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 71شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 72شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 73شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...74شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 75شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 76شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...77شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 78شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 79شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 80شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 81شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 82شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 83شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 84شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 85شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 86شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟87شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...88شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 89شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...90شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 91شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 92شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 93شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...94شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 95شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 96شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 97شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...98شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 99شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 100شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 101شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...102شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...103شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...104شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...105شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 106شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 107شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...108شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 109شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 110شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 111شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 112شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 113شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 114شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 115شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...116شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...117شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...118شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...119شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 120شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 121شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...122شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...123شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 124شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 125شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 126شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 127شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 128شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 129شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...130شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...131شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 132شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 133شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...134شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 135شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...136شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...137شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...138شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 139شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 140شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 141شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 142شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...143شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 144شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 145شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 146شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...147شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...148شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...149شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 150شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 151شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...152شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...153شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...154شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...155شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 156شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...157شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 158شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 159شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...160شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...161شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...162شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...163شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 164شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...165شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 166شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 167شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 168شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 169شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...170شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...171شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 172شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...173شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...174شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 175شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...176شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...177شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 178شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...179شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 180شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 181شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...182شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...183شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...184شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...185شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...186شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 187شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 188شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 189شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 190شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 191شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...192شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...193شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 194شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...195شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 196شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 197شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 198شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...199شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 200شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...201شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 202شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 203شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 204شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 205شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...206شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...207شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 208شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...209شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 210شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...211شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...212شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 213شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 214شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...215شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...216شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 217شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 218شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 219شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...220شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 221شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 222شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 223شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...224شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 225شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 226شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 227شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...228شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...229شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 230شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...231شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...232شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 233شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...234شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 235شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 236شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 237شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 238شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...239شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 240شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...241شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...242شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...243شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...244شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 245شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...246شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 247شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...248شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 249شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 250شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 251شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 252شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...253شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...254شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...255شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...256شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...257شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...258شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...259شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 260شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 261شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...262شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 263شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 264شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...265شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...266شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 267شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...268شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...269شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...270شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...271شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 272شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...273شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...274شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 275شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 276شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...277شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 278شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 279شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 280شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...281شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 282شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 283شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...284شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...285شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 286شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 287شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 288شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 289شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...290شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 291شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 292شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...293شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...294شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 295شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...296شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 297شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...298شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 299شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...300شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...301شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 302شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 303شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...304شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...305شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 306شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...307شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 308شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 309شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...310شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...311شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...312شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...313شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 314شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 315شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 316شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...317شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...318شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 319شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...320شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...321شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 322شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...323شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 324شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 325شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...326شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 327شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...328شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 329شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...330شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...331شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 332شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...333شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 334شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...335شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...336شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 337شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 338شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...339شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 340شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...341شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...342شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...343شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 344شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 345شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 346شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 347شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...348شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...349شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 350شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 351شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 352شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...353شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 354شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 355شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 356شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...357شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 358شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 359شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 360شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...361شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...362شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...363شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 364شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 365شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 366شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 367شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 368شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 369شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 370شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...371شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 372شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 373شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 374شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 375شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 376شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 377شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 378شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...379شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 380شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 381شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 382شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...383شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 384شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...385شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...386شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 387شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...388شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...389شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 390شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 391شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 392شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 393شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 394شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 395شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...396شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 397شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 398شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 399شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...400شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 401شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...402شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...403شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...404شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 405شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 406شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 407شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 408شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...409شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 410شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...411شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...412شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...413شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...414شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 415شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 416شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 417شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...418شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 419شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...420شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 421شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 422شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 423شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 424شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 425شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 426شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 427شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...428شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 429شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...430شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 431شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 432شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 433شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 434شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 435شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 436شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...437شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 438شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 439شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...440شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 441شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...442شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 443شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 444شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 445شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...446شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...447شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 448شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 449شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...450شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...451شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 452شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...453شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...454شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...455شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...456شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 457شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 458شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...459شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...460شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 461شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 462شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 463شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 464شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...465شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...466شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...467شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 468شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 469شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...470شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 471شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 472شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...473شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 474شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...475شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...476شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 477شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 478شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 479شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 480شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...481شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 482شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 483شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...484شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...485شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 486شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...487شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 488شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 489شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...490شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...491شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 492شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 493شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 494شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...495شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 496شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 497شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ