به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دیوارش

1760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دیوارش
شوم بهوش و باز آیم بهوش از بوی دیوارش
چون مراغ بسملم گر افکند از کوی خود بیرون
طپم در خاک و خون چندان که افتم سوی دیوارش
چون افتاده بیمارم که همچون صورت بیجان
نشستن نیستم قوت مگر پهلوی دیوارش
نوشتم بر در و دیوار محنت خانه غم چندان
که از مشق جنون من سیه شد روی دیوارش
چو نگذارد که رو درروی دیوارش نهم اهلی
دهم تسکین دل باری به گفتگوی دیوارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 2شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...3شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 4شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 5شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 6شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...7شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 8شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 9شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...10شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...11شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...12شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 13شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 14شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 15شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...16شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...17شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...18شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 19شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 20شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...21شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 22شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 23شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 24شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 25شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...26شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 27شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 28شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 29شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 30شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 31شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 32شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 33شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...34شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...35شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...36شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 37شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 38شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 39شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...40شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 41شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...42شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 43شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...44شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...45شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 46شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...47شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 48شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 49شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 50شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 51شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 52شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 53شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 54شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 55شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 56شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 57شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 58شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 59شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...60شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...61شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 62شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 63شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 64شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 65شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 66شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 67شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 68شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 69شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 70شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 71شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...72شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 73شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 74شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...75شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 76شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 77شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 78شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 79شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 80شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 81شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 82شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 83شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 84شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟85شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...86شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 87شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...88شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 89شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 90شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 91شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...92شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 93شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 94شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 95شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...96شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 97شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 98شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 99شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...100شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...101شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...102شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...103شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 104شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 105شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...106شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 107شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 108شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 109شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 110شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 111شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 112شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 113شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...114شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...115شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...116شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...117شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 118شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 119شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...120شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...121شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 122شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 123شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 124شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 125شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 126شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 127شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...128شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...129شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 130شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 131شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...132شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 133شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...134شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...135شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...136شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 137شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 138شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 139شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 140شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...141شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 142شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 143شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 144شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...145شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...146شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...147شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 148شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 149شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...150شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...151شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...152شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...153شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 154شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...155شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 156شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 157شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...158شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...159شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...160شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...161شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 162شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...163شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 164شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 165شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 166شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 167شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...168شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...169شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 170شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...171شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...172شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 173شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...174شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...175شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 176شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...177شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 178شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 179شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...180شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...181شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...182شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...183شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...184شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 185شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 186شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 187شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 188شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 189شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...190شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...191شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 192شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...193شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 194شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 195شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 196شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...197شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 198شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...199شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 200شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 201شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 202شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 203شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...204شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...205شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 206شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...207شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 208شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...209شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...210شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 211شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 212شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...213شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...214شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 215شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 216شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 217شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...218شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 219شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 220شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 221شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...222شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 223شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 224شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 225شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...226شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...227شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 228شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...229شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...230شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 231شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...232شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 233شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 234شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 235شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 236شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...237شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 238شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...239شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...240شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...241شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...242شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 243شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...244شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 245شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...246شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 247شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 248شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 249شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 250شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...251شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...252شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...253شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...254شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...255شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...256شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...257شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 258شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 259شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...260شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 261شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 262شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...263شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...264شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 265شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...266شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...267شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...268شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...269شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 270شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...271شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...272شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 273شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 274شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...275شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 276شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 277شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 278شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...279شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 280شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 281شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...282شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...283شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 284شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 285شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 286شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 287شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...288شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 289شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 290شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...291شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...292شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 293شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...294شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 295شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...296شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 297شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...298شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...299شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 300شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 301شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...302شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...303شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 304شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...305شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 306شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 307شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...308شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...309شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...310شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...311شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 312شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 313شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 314شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...315شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...316شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 317شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...318شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...319شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 320شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...321شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 322شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 323شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...324شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 325شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...326شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 327شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...328شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...329شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 330شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...331شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 332شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...333شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...334شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 335شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 336شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...337شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 338شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...339شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...340شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...341شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 342شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 343شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 344شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 345شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...346شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...347شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 348شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 349شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 350شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...351شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 352شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 353شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 354شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...355شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 356شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 357شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 358شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...359شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...360شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...361شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 362شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 363شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 364شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 365شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 366شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 367شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 368شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...369شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 370شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 371شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 372شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 373شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 374شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 375شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 376شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...377شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 378شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 379شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 380شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...381شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 382شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...383شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...384شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 385شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...386شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...387شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 388شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 389شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 390شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 391شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 392شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 393شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...394شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 395شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 396شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 397شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...398شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 399شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...400شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...401شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...402شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 403شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 404شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 405شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 406شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...407شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 408شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...409شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...410شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...411شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...412شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 413شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 414شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 415شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...416شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 417شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...418شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 419شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 420شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 421شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 422شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 423شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 424شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 425شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...426شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 427شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...428شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 429شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 430شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 431شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 432شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 433شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 434شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...435شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 436شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 437شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...438شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 439شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...440شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 441شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 442شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 443شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...444شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...445شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 446شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 447شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...448شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...449شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 450شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...451شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...452شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...453شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...454شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 455شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 456شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...457شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...458شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 459شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 460شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 461شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 462شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...463شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...464شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...465شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 466شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 467شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...468شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 469شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 470شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...471شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 472شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...473شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...474شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 475شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 476شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 477شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 478شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...479شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 480شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 481شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...482شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...483شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 484شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...485شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 486شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 487شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...488شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...489شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 490شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 491شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 492شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...493شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 494شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 495شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ