کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش
    چون مرا شوق تو بیرون برد از خانه خویش
    سنگ بر سینه زنان زان در دل می کوبم
    که ترا یافته ام در دل ویرانه خویش
    تو و بانک طرب انگیز نی و جام شراب
    من و خون جگر و نعره مستانه خویش
    میدهی عاشق بی خویشتن از خود خبرش
    نه ز بیداد ز نی سنگ بدیوانه خویش
    حال اهلی برسانید به مجنون که کند
    گریه بر حال من و خنده بر افسانه خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha