به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش

1660عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

میرم بدان تغافل و پروا نکردنش
وان خشم و ناز و چشم ببالا نکردنش
فریاد از آن نشستن و برخاستن بناز
و آن سرکشی و بند قبا وا نکردنش
پیداست از کرشمه عاشق گداز او
میل نگاه کردن و عمدا نکردنش
ای من سگ رمیدگی نو غزال تو
کز زیرکی است پیش کسی جا نکردنش
اهلی مگو که کشت مرا تیغ مدعی
مارا بکشت درد تماشا نکردنش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۸۶: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمی ...2شمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش 3شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 4شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 5شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 6شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 7شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...8شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 9شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...10شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 11شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 12شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 13شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...14شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 15شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 16شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...17شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...18شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...19شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 20شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 21شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 22شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...23شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...24شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...25شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 26شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 27شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...28شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 29شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 30شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 31شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 32شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...33شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 34شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 35شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 36شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 37شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 38شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 39شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 40شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...41شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...42شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...43شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 44شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 45شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 46شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...47شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 48شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...49شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 50شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...51شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...52شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 53شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...54شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 55شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 56شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 57شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 58شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 59شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 60شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 61شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 62شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 63شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 64شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 65شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 66شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...67شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...68شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 69شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 70شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 71شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 72شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 73شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 74شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 75شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 76شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 77شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 78شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...79شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 80شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 81شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...82شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 83شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 84شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 85شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 86شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 87شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 88شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 89شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 90شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 91شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟92شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...93شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 94شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...95شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 96شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 97شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 98شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...99شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 100شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 101شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 102شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...103شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 104شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 105شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 106شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...107شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...108شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...109شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...110شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 111شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 112شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...113شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 114شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 115شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 116شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 117شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 118شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 119شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 120شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...121شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...122شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...123شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...124شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 125شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 126شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...127شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...128شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 129شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 130شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 131شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 132شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 133شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 134شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...135شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...136شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 137شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 138شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...139شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 140شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...141شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...142شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...143شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 144شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 145شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 146شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 147شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...148شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 149شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 150شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 151شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...152شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...153شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...154شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 155شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 156شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...157شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...158شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...159شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...160شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 161شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...162شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 163شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 164شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...165شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...166شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...167شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...168شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 169شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...170شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 171شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 172شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 173شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 174شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...175شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...176شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 177شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...178شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...179شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 180شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...181شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...182شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 183شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...184شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 185شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 186شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...187شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...188شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...189شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...190شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...191شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 192شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 193شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 194شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 195شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 196شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...197شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...198شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 199شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...200شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 201شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 202شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 203شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...204شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 205شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...206شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 207شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 208شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 209شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 210شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...211شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...212شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 213شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...214شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 215شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...216شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...217شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 218شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 219شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...220شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...221شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 222شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 223شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 224شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...225شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 226شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 227شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 228شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...229شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 230شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 231شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 232شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...233شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...234شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 235شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...236شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...237شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 238شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...239شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 240شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 241شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 242شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 243شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...244شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 245شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...246شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...247شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...248شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...249شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 250شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...251شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 252شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...253شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 254شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 255شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 256شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 257شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...258شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...259شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...260شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...261شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...262شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...263شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...264شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 265شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 266شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...267شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 268شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 269شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...270شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...271شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 272شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...273شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...274شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...275شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...276شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 277شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...278شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...279شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 280شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 281شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...282شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 283شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 284شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 285شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...286شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 287شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 288شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...289شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...290شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 291شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 292شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 293شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 294شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...295شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 296شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 297شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...298شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...299شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 300شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...301شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 302شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...303شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 304شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...305شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...306شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 307شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 308شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...309شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...310شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 311شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...312شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 313شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 314شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...315شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...316شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...317شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...318شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 319شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 320شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 321شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...322شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...323شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 324شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...325شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...326شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 327شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...328شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 329شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 330شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...331شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 332شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...333شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 334شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...335شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...336شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 337شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...338شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 339شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...340شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...341شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 342شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 343شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...344شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 345شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...346شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...347شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...348شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 349شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 350شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 351شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 352شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...353شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...354شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 355شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 356شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 357شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...358شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 359شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 360شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 361شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...362شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 363شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 364شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 365شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...366شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...367شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...368شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 369شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 370شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 371شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 372شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 373شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 374شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 375شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...376شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 377شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 378شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 379شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 380شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 381شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 382شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 383شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...384شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 385شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 386شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 387شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...388شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 389شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...390شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...391شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 392شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...393شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...394شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 395شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 396شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 397شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 398شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 399شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 400شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...401شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 402شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 403شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 404شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...405شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 406شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...407شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...408شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...409شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 410شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 411شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 412شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 413شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...414شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 415شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...416شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...417شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...418شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...419شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 420شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 421شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 422شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...423شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 424شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...425شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 426شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 427شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 428شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 429شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 430شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 431شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 432شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...433شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 434شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...435شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 436شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 437شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 438شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 439شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 440شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 441شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...442شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 443شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 444شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...445شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 446شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...447شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 448شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 449شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 450شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...451شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...452شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 453شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 454شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...455شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...456شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 457شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...458شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...459شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...460شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...461شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 462شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 463شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...464شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...465شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 466شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 467شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 468شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 469شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...470شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...471شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...472شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 473شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 474شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...475شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 476شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 477شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...478شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 479شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...480شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...481شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 482شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 483شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 484شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 485شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...486شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 487شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 488شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...489شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...490شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 491شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...492شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 493شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 494شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...495شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...496شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 497شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 498شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 499شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...500شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 501شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 502شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ