به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۸۸۳: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار باش

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار باش
دم مزن خاموش همچون صورت دیوار باش
امشبم خواب اجل خواهد ربود ای دل ولی
شایدم آن مه بپرسد دیده گو بیدار باش
لاف عشقت میزند هر بی خبر ای مهربان
یک دو روزی از برای امتحان خونخوار باش
گفتگوی مردمت غافل نگرداند ز یار
از برون باغیر گوی و از درون با یار باش
تا نرانندت دگر اهلی ز کوی آن طبیب
نیست درمانی دگر افتاده و بیمار باش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۸۲: چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش 2شمارهٔ ۸۸۳: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار با ...3شمارهٔ ۸۸۴: نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ...4شمارهٔ ۸۸۵: عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش 5شمارهٔ ۸۸۶: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمی ...6شمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش 7شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 8شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 9شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 10شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 11شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...12شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 13شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...14شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 15شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 16شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 17شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...18شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 19شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 20شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...21شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...22شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...23شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 24شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 25شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 26شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...27شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...28شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...29شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 30شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 31شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...32شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 33شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 34شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 35شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 36شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...37شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 38شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 39شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 40شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 41شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 42شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 43شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 44شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...45شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...46شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...47شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 48شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 49شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 50شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...51شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 52شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...53شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 54شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...55شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...56شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 57شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...58شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 59شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 60شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 61شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 62شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 63شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 64شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 65شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 66شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 67شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 68شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 69شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 70شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...71شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...72شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 73شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 74شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 75شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 76شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 77شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 78شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 79شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 80شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 81شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 82شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...83شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 84شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 85شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...86شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 87شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 88شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 89شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 90شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 91شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 92شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 93شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 94شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 95شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟96شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...97شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 98شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...99شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 100شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 101شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 102شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...103شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 104شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 105شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 106شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...107شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 108شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 109شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 110شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...111شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...112شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...113شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...114شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 115شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 116شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...117شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 118شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 119شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 120شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 121شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 122شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 123شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 124شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...125شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...126شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...127شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...128شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 129شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 130شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...131شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...132شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 133شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 134شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 135شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 136شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 137شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 138شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...139شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...140شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 141شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 142شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...143شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 144شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...145شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...146شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...147شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 148شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 149شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 150شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 151شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...152شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 153شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 154شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 155شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...156شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...157شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...158شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 159شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 160شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...161شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...162شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...163شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...164شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 165شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...166شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 167شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 168شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...169شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...170شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...171شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...172شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 173شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...174شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 175شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 176شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 177شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 178شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...179شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...180شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 181شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...182شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...183شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 184شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...185شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...186شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 187شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...188شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 189شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 190شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...191شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...192شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...193شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...194شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...195شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 196شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 197شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 198شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 199شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 200شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...201شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...202شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 203شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...204شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 205شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 206شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 207شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...208شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 209شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...210شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 211شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 212شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 213شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 214شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...215شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...216شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 217شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...218شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 219شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...220شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...221شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 222شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 223شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...224شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...225شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 226شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 227شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 228شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...229شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 230شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 231شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 232شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...233شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 234شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 235شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 236شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...237شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...238شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 239شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...240شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...241شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 242شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...243شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 244شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 245شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 246شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 247شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...248شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 249شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...250شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...251شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...252شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...253شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 254شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...255شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 256شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...257شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 258شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 259شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 260شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 261شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...262شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...263شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...264شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...265شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...266شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...267شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...268شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 269شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 270شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...271شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 272شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 273شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...274شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...275شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 276شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...277شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...278شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...279شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...280شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 281شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...282شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...283شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 284شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 285شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...286شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 287شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 288شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 289شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...290شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 291شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 292شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...293شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...294شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 295شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 296شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 297شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 298شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...299شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 300شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 301شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...302شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...303شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 304شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...305شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 306شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...307شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 308شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...309شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...310شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 311شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 312شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...313شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...314شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 315شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...316شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 317شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 318شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...319شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...320شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...321شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...322شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 323شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 324شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 325شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...326شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...327شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 328شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...329شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...330شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 331شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...332شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 333شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 334شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...335شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 336شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...337شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 338شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...339شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...340شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 341شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...342شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 343شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...344شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...345شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 346شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 347شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...348شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 349شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...350شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...351شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...352شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 353شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 354شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 355شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 356شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...357شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...358شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 359شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 360شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 361شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...362شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 363شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 364شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 365شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...366شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 367شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 368شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 369شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...370شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...371شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...372شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 373شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 374شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 375شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 376شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 377شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 378شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 379شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...380شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 381شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 382شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 383شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 384شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 385شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 386شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 387شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...388شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 389شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 390شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 391شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...392شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 393شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...394شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...395شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 396شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...397شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...398شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 399شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 400شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 401شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 402شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 403شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 404شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...405شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 406شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 407شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 408شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...409شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 410شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...411شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...412شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...413شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 414شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 415شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 416شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 417شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...418شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 419شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...420شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...421شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...422شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...423شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 424شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 425شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 426شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...427شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 428شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...429شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 430شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 431شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 432شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 433شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 434شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 435شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 436شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...437شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 438شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...439شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 440شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 441شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 442شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 443شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 444شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 445شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...446شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 447شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 448شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...449شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 450شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...451شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 452شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 453شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 454شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...455شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...456شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 457شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 458شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...459شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...460شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 461شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...462شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...463شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...464شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...465شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 466شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 467شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...468شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...469شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 470شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 471شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 472شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 473شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...474شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...475شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...476شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 477شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 478شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...479شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 480شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 481شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...482شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 483شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...484شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...485شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 486شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 487شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 488شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 489شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...490شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 491شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 492شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...493شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...494شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 495شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...496شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 497شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 498شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...499شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...500شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 501شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 502شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 503شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...504شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 505شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 506شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ