کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش
    خار گل کن به من از برق رخ روشن خویش
    ذوق پابوس تو بیرون نرود از دل من
    گر به بینم بمثل دست تو در گردن خویش
    آفتابی تو و از ذوق وصالت همه شب
    چشم امید گشایم به در روزن خویش
    مست میخانه چنانم که گرم دست دهد
    خشت آن خانه کنم تا بقیامت تن خویش
    گوشه گلخن ما مسکن آن سرمست است
    که بصد گلشن جنت ندهد گلخن خویش
    خوشه چینی کند از خرمن آنکس اهلی
    که چو مجنون تو آتش زده در خرمن خویش
    گوشه چشم فکن کز هوس سروقدت
    کردم از خون جگر لاله ستان دامن خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha