کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مستم و در جوش می بینم دل مجنون خویش
    آتشم ای گریه منشان تا بریزم خون خویش
    گر نریزی جرعه یی در کام من چون دیگران
    خنده یی در کار من کن از لب میگون خویش
    جمعی از وصل تو شاد و جمعی از جام تو مست
    من به محرومی چه سازم با دل محزون خویش
    قامت سرو سهی گفتی قیامت میکند
    آه اگر بینی خرام قامت موزون خویش
    غیر عشق من که باشد همچو حسنت برقرار
    هرچه بینی عاقبت میگردد از قانون خویش
    تا بکی هنگامه گرم از قصه بیهوده ام
    شرمسارم کردی از افسانه و افسون خویش
    شب ز تاریکی هلاکم روز میسوزم چو شمع
    سوختم اهلی ز بخت و طالع وارون خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha