اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۸۶۶: مستم و در جوش می بینم دل مجنون خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستم و در جوش می بینم دل مجنون خویش آتشم ای گریه منشان تا بریزم خون خویش گر نریزی جرعه یی در کام من چون دیگران خنده یی در کار من کن از لب میگون خویش جمعی از وصل تو شاد و جمعی از جام تو مست من به محرومی چه سازم با دل محزون خویش قامت سرو سهی گفتی قیامت میکند آه اگر بینی خرام قامت موزون خویش غیر عشق من که باشد همچو حسنت برقرار هرچه بینی عاقبت میگردد از قانون خویش تا بکی هنگامه گرم از قصه بیهوده ام شرمسارم کردی از افسانه و افسون خویش شب ز تاریکی هلاکم روز میسوزم چو شمع سوختم اهلی ز بخت و طالع وارون خویش اهلی شیرازی