به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۸۵۷: از بیم غصه شب و خوف ملال روز

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از بیم غصه شب و خوف ملال روز
روزم خیال شب کشد و شب خیال روز
آسوده خسته یی که بخواب عدم بود
وارسته از عذاب شب و قیل و قال روز
شب همچو شمع سوخته و روز مرده ایم
آنست حال ما شب و اینست حال روز
آن چشمه حیات کجا تیره دل کجا
هرگز که دید در شب ظلمت مجال روز
امشب که یار زلف پریشان گشاده است
اهلی بیا و در دل شب بین جمال روز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۵۶: سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز 2شمارهٔ ۸۵۷: از بیم غصه شب و خوف ملال روز 3شمارهٔ ۸۵۸: اشارت تو بجان دادنم بشارت بس 4شمارهٔ ۸۵۹: هرگز گلی نچید دل من ز باغ کس 5شمارهٔ ۸۶۰: حال من دور از آن جمال مپرس 6شمارهٔ ۸۶۱: نوازش تو قیامی ز سرو قامت بس 7شمارهٔ ۸۶۲: نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس 8شمارهٔ ۸۶۳: تا غرق بحر خون نشوی از جفای کس 9شمارهٔ ۸۶۴: گو جام جم مباش، سفال شراب بس 10شمارهٔ ۸۶۵: گدای دل شو و فارغ ز پادشاهی باش 11شمارهٔ ۸۶۶: مستم و در جوش می بینم دل مجنون خو ...12شمارهٔ ۸۶۷: غم پریشان سازم از مستی چو زلف پرخ ...13شمارهٔ ۸۶۸: مرو از دیده چو برق و بمن زار ببخش 14شمارهٔ ۸۶۹: آن پریرو هرکه خواهد دست دل در گرد ...15شمارهٔ ۸۷۰: ای دل گه وصلش بجوار دگران باش 16شمارهٔ ۸۷۱: چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش 17شمارهٔ ۸۷۲: امشب که چراغ نظری چرب زبان باش 18شمارهٔ ۸۷۳: در کوی تو تا کس قدم از ما ننهد پی ...19شمارهٔ ۸۷۴: دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش 20شمارهٔ ۸۷۵: گریه خواهد ریخت خون من تو خود آسو ...21شمارهٔ ۸۷۶: ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خ ...22شمارهٔ ۸۷۷: من نه آنم که بنالم ز دل افکاری خو ...23شمارهٔ ۸۷۸: یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش 24شمارهٔ ۸۷۹: کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش 25شمارهٔ ۸۸۰: بصبح وصل کشد این شب ستم خوشباش 26شمارهٔ ۸۸۱: از یار مکن ناله و لب بسته ز غم با ...27شمارهٔ ۸۸۲: چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش 28شمارهٔ ۸۸۳: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار با ...29شمارهٔ ۸۸۴: نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ...30شمارهٔ ۸۸۵: عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش 31شمارهٔ ۸۸۶: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمی ...32شمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش 33شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 34شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 35شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 36شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 37شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...38شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 39شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...40شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 41شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 42شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 43شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...44شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 45شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 46شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...47شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...48شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...49شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 50شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 51شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 52شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...53شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...54شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...55شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 56شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 57شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...58شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 59شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 60شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 61شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 62شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...63شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 64شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 65شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 66شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 67شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 68شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 69شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 70شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...71شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...72شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...73شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 74شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 75شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 76شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...77شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 78شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...79شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 80شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...81شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...82شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 83شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...84شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 85شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 86شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 87شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 88شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 89شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 90شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 91شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 92شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 93شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 94شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 95شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 96شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...97شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...98شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 99شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 100شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 101شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 102شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 103شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 104شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 105شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 106شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 107شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 108شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...109شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 110شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 111شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...112شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 113شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 114شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 115شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 116شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 117شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 118شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 119شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 120شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 121شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟122شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...123شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 124شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...125شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 126شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 127شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 128شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...129شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 130شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 131شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 132شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...133شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 134شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 135شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 136شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...137شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...138شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...139شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...140شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 141شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 142شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...143شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 144شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 145شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 146شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 147شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 148شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 149شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 150شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...151شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...152شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...153شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...154شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 155شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 156شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...157شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...158شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 159شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 160شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 161شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 162شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 163شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 164شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...165شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...166شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 167شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 168شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...169شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 170شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...171شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...172شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...173شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 174شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 175شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 176شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 177شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...178شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 179شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 180شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 181شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...182شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...183شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...184شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 185شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 186شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...187شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...188شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...189شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...190شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 191شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...192شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 193شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 194شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...195شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...196شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...197شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...198شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 199شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...200شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 201شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 202شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 203شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 204شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...205شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...206شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 207شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...208شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...209شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 210شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...211شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...212شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 213شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...214شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 215شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 216شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...217شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...218شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...219شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...220شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...221شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 222شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 223شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 224شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 225شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 226شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...227شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...228شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 229شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...230شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 231شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 232شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 233شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...234شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 235شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...236شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 237شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 238شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 239شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 240شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...241شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...242شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 243شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...244شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 245شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...246شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...247شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 248شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 249شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...250شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...251شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 252شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 253شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 254شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...255شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 256شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 257شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 258شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...259شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 260شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 261شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 262شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...263شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...264شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 265شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...266شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...267شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 268شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...269شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 270شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 271شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 272شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 273شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...274شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 275شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...276شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...277شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...278شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...279شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 280شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...281شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 282شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...283شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 284شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 285شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 286شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 287شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...288شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...289شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...290شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...291شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...292شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...293شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...294شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 295شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 296شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...297شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 298شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 299شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...300شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...301شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 302شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...303شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...304شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...305شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...306شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 307شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...308شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...309شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 310شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 311شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...312شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 313شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 314شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 315شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...316شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 317شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 318شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...319شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...320شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 321شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 322شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 323شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 324شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...325شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 326شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 327شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...328شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...329شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 330شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...331شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 332شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...333شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 334شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...335شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...336شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 337شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 338شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...339شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...340شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 341شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...342شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 343شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 344شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...345شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...346شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...347شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...348شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 349شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 350شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 351شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...352شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...353شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 354شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...355شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...356شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 357شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...358شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 359شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 360شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...361شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 362شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...363شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 364شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...365شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...366شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 367شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...368شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 369شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...370شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...371شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 372شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 373شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...374شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 375شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...376شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...377شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...378شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 379شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 380شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 381شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 382شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...383شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...384شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 385شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 386شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 387شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...388شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 389شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 390شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 391شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...392شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 393شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 394شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 395شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...396شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...397شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...398شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 399شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 400شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 401شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 402شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 403شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 404شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 405شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...406شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 407شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 408شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 409شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 410شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 411شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 412شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 413شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...414شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 415شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 416شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 417شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...418شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 419شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...420شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...421شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 422شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...423شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...424شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 425شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 426شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 427شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 428شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 429شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 430شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...431شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 432شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 433شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 434شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...435شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 436شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...437شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...438شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...439شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 440شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 441شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 442شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 443شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...444شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 445شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...446شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...447شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...448شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...449شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 450شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 451شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 452شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...453شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 454شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...455شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 456شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 457شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 458شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 459شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 460شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 461شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 462شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...463شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 464شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...465شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 466شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 467شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 468شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 469شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 470شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 471شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...472شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 473شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 474شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...475شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 476شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...477شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 478شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 479شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 480شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...481شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...482شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 483شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 484شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...485شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...486شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 487شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...488شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...489شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...490شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...491شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 492شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 493شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...494شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...495شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 496شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 497شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 498شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 499شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...500شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...501شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...502شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 503شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 504شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...505شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 506شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 507شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...508شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 509شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...510شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...511شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 512شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 513شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 514شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 515شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...516شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 517شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 518شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...519شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...520شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 521شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...522شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 523شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 524شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...525شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...526شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 527شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 528شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 529شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...530شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 531شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 532شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ