کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر من از درد تو مردم هرگزت دردی مباد
    جان من گر خاک شد بر خاطرت گردی مباد
    میرم از درد و نپرسی وه چه بی دردیست این
    کس چو من هرگز اسیر چون تو بی دردی مباد
    یارب ای سرو سهی عاشق شوی اما دلت
    مبتلای عشق چون خود ناز پروردی مباد
    هر دل افکاری که شد مست از بهار عشق تو
    چون خزان بی اشک سرخ و چهره زردی مباد
    عیش پیران گر همه خضرند بی خوبان چه سود
    بزم خوبان نیز بی پیر جهانگردی مباد
    عمر جاویدان اهلی صحبت صاحبدل است
    آفتاب عمر هم بی سایه مردی مباد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha