به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۸۳۳: پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گر

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گر
چشم کج بین آفتابی را دو می بیند مگر
گرچه میدانم نیایی سوی من شب تا به روز
چشم بر راه تو دارم گوش بر آواز در
هرگزم جامی ندادی تا زچشمم خون نریخت
جرعه یی می میدهی آنهم بصد خون جگر
کی گذارم ناوکت کز رشته جان بگذرد
کاینچنین مرغی بدام من نمیافتد دگر
خون اهلی گر سگت ریزد شرف دارد بر او
ور نپوشد خون خود از دیگران خاکش بسر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۳۲: کاکل شکست و شد گره کار بسته تر 2شمارهٔ ۸۳۳: پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گ ...3شمارهٔ ۸۳۴: معلم، آن گل نورا بخار و خس مگذرا 4شمارهٔ ۸۳۵: ای بی تو روزم از شب غم جانگدازتر 5شمارهٔ ۸۳۶: در دل آمد یار و گشت از دیده غمدید ...6شمارهٔ ۸۳۷: یک جرعه به خاکم فکن و خاک بجوش آر 7شمارهٔ ۸۳۸: جان رفت و دل مقید صد غم بود هنوز 8شمارهٔ ۸۳۹: ای باد مکش برقع جانان مرا باز 9شمارهٔ ۸۴۰: از تیر تو در خاک طپد مرغ هوا باز 10شمارهٔ ۸۴۱: مهی که چشم امیدم بسوی اوست هنوز 11شمارهٔ ۸۴۲: هجران گذشت و نوبت دیدن رسید باز 12شمارهٔ ۸۴۳: هرچند که چون شمع مرا سوخته یی باز 13شمارهٔ ۸۴۴: المنه لله که دگر مرغ خوش آواز 14شمارهٔ ۸۴۵: ای برق محبت که ره من زده یی باز 15شمارهٔ ۸۴۶: گرچه زارم سوختی من عاشق زارم هنوز 16شمارهٔ ۸۴۷: جان رفت و دل ز عشق پریشان بود هنو ...17شمارهٔ ۸۴۸: عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز 18شمارهٔ ۸۴۹: گل من مگو که لب را بکسی گشاد هرگز 19شمارهٔ ۸۵۰: شکر خدا که چشم تو بر ما فتاد باز 20شمارهٔ ۸۵۱: در عین عتاب از بر ما میگذری باز 21شمارهٔ ۸۵۲: دیده بوصل آرمید دل نشود خوش هنوز 22شمارهٔ ۸۵۳: ساغر زده و شمع قد افراخته یی باز 23شمارهٔ ۸۵۴: فریاد که یار میرود باز 24شمارهٔ ۸۵۵: سوختم بهر خدا در هجر ازین بیشم مس ...25شمارهٔ ۸۵۶: سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز 26شمارهٔ ۸۵۷: از بیم غصه شب و خوف ملال روز 27شمارهٔ ۸۵۸: اشارت تو بجان دادنم بشارت بس 28شمارهٔ ۸۵۹: هرگز گلی نچید دل من ز باغ کس 29شمارهٔ ۸۶۰: حال من دور از آن جمال مپرس 30شمارهٔ ۸۶۱: نوازش تو قیامی ز سرو قامت بس 31شمارهٔ ۸۶۲: نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس 32شمارهٔ ۸۶۳: تا غرق بحر خون نشوی از جفای کس 33شمارهٔ ۸۶۴: گو جام جم مباش، سفال شراب بس 34شمارهٔ ۸۶۵: گدای دل شو و فارغ ز پادشاهی باش 35شمارهٔ ۸۶۶: مستم و در جوش می بینم دل مجنون خو ...36شمارهٔ ۸۶۷: غم پریشان سازم از مستی چو زلف پرخ ...37شمارهٔ ۸۶۸: مرو از دیده چو برق و بمن زار ببخش 38شمارهٔ ۸۶۹: آن پریرو هرکه خواهد دست دل در گرد ...39شمارهٔ ۸۷۰: ای دل گه وصلش بجوار دگران باش 40شمارهٔ ۸۷۱: چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش 41شمارهٔ ۸۷۲: امشب که چراغ نظری چرب زبان باش 42شمارهٔ ۸۷۳: در کوی تو تا کس قدم از ما ننهد پی ...43شمارهٔ ۸۷۴: دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش 44شمارهٔ ۸۷۵: گریه خواهد ریخت خون من تو خود آسو ...45شمارهٔ ۸۷۶: ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خ ...46شمارهٔ ۸۷۷: من نه آنم که بنالم ز دل افکاری خو ...47شمارهٔ ۸۷۸: یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش 48شمارهٔ ۸۷۹: کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش 49شمارهٔ ۸۸۰: بصبح وصل کشد این شب ستم خوشباش 50شمارهٔ ۸۸۱: از یار مکن ناله و لب بسته ز غم با ...51شمارهٔ ۸۸۲: چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش 52شمارهٔ ۸۸۳: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار با ...53شمارهٔ ۸۸۴: نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ...54شمارهٔ ۸۸۵: عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش 55شمارهٔ ۸۸۶: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمی ...56شمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش 57شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 58شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 59شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 60شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 61شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...62شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 63شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...64شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 65شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 66شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 67شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...68شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 69شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 70شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...71شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...72شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...73شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 74شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 75شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 76شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...77شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...78شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...79شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 80شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 81شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...82شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 83شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 84شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 85شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 86شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...87شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 88شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 89شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 90شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 91شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 92شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 93شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 94شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...95شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...96شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...97شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 98شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 99شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 100شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...101شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 102شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...103شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 104شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...105شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...106شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 107شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...108شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 109شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 110شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 111شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 112شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 113شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 114شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 115شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 116شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 117شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 118شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 119شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 120شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...121شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...122شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 123شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 124شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 125شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 126شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 127شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 128شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 129شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 130شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 131شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 132شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...133شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 134شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 135شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...136شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 137شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 138شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 139شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 140شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 141شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 142شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 143شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 144شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 145شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟146شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...147شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 148شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...149شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 150شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 151شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 152شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...153شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 154شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 155شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 156شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...157شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 158شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 159شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 160شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...161شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...162شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...163شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...164شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 165شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 166شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...167شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 168شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 169شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 170شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 171شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 172شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 173شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 174شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...175شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...176شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...177شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...178شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 179شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 180شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...181شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...182شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 183شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 184شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 185شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 186شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 187شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 188شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...189شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...190شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 191شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 192شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...193شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 194شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...195شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...196شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...197شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 198شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 199شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 200شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 201شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...202شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 203شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 204شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 205شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...206شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...207شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...208شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 209شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 210شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...211شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...212شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...213شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...214شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 215شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...216شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 217شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 218شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...219شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...220شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...221شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...222شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 223شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...224شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 225شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 226شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 227شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 228شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...229شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...230شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 231شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...232شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...233شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 234شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...235شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...236شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 237شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...238شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 239شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 240شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...241شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...242شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...243شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...244شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...245شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 246شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 247شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 248شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 249شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 250شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...251شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...252شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 253شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...254شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 255شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 256شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 257شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...258شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 259شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...260شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 261شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 262شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 263شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 264شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...265شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...266شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 267شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...268شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 269شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...270شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...271شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 272شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 273شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...274شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...275شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 276شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 277شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 278شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...279شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 280شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 281شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 282شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...283شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 284شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 285شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 286شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...287شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...288شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 289شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...290شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...291شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 292شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...293شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 294شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 295شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 296شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 297شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...298شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 299شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...300شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...301شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...302شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...303شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 304شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...305شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 306شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...307شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 308شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 309شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 310شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 311شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...312شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...313شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...314شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...315شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...316شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...317شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...318شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 319شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 320شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...321شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 322شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 323شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...324شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...325شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 326شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...327شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...328شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...329شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...330شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 331شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...332شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...333شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 334شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 335شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...336شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 337شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 338شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 339شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...340شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 341شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 342شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...343شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...344شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 345شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 346شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 347شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 348شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...349شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 350شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 351شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...352شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...353شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 354شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...355شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 356شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...357شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 358شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...359شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...360شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 361شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 362شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...363شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...364شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 365شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...366شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 367شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 368شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...369شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...370شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...371شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...372شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 373شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 374شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 375شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...376شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...377شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 378شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...379شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...380شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 381شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...382شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 383شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 384شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...385شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 386شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...387شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 388شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...389شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...390شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 391شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...392شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 393شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...394شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...395شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 396شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 397شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...398شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 399شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...400شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...401شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...402شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 403شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 404شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 405شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 406شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...407شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...408شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 409شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 410شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 411شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...412شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 413شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 414شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 415شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...416شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 417شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 418شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 419شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...420شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...421شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...422شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 423شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 424شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 425شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 426شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 427شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 428شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 429شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...430شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 431شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 432شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 433شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 434شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 435شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 436شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 437شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...438شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 439شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 440شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 441شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...442شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 443شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...444شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...445شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 446شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...447شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...448شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 449شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 450شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 451شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 452شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 453شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 454شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...455شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 456شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 457شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 458شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...459شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 460شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...461شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...462شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...463شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 464شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 465شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 466شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 467شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...468شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 469شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...470شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...471شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...472شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...473شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 474شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 475شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 476شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...477شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 478شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...479شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 480شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 481شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 482شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 483شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 484شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 485شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 486شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...487شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 488شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...489شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 490شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 491شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 492شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 493شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 494شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 495شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...496شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 497شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 498شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...499شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 500شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...501شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 502شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 503شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 504شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...505شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...506شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 507شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 508شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...509شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...510شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 511شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...512شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...513شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...514شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...515شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 516شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 517شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...518شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...519شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 520شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 521شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 522شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 523شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...524شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...525شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...526شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 527شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 528شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...529شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 530شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 531شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...532شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 533شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...534شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...535شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 536شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 537شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 538شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 539شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...540شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 541شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 542شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...543شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...544شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 545شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...546شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 547شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 548شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...549شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...550شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 551شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 552شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 553شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...554شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 555شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 556شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ