کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مستی و گر فرشته ز لعل تو بو برد
    دندان بدین رطب که تو داری فرو برد
    در دور چشم مست تو ایشوخ، شیخ شهر
    گردن نهاد کز پی رندان سبو برد
    چشم تو جادویی است که هاروت را بسحر
    از جوی تشنه آرد و بازش بجو برد
    نام پری ز شوق تو گه گاه می برم
    کس را چه حد که نام تو ای تندخو برد
    پیشت نهاد پنجه خورشید پشت دست
    با آنکه حسنش از همه آفاق گو برد
    سودی نداشت گریه که بر روی زرد من
    رنگی نریختی که کس از شستشو برد
    چون میرم از غمش بمسیحم چه حاجت است
    اهلی همین بسم که کسی نام او برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha