کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دنیا همه هیچ است و وفا هیچ ندارد
    بر هیچ منه دل که بقا هیچ ندارد
    ساقی می نوشین منه از دست که دوران
    در جام بجز زهر بلا هیچ ندارد
    خورشید من از لطف سراسر همه مهر است
    با من بجز از جور و جفا هیچ ندارد
    بی شمع رخش نیست صفا خانه دل را
    گر کعبه بود هم که صفا هیچ ندارد
    بحر کرم است آب حیات دهنش لیک
    آن بحر کرم بخش گدا هیچ ندارد
    آراسته شد از خط سبزش چمن حسن
    بی سبزه چمن نشو و نما هیچ ندارد
    اهلی است گدای تو از آن زدبدعاست
    در دست گدا غیر دعا هیچ ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha