کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از سایه خود میرمد دل کز رقیب آزرده شد
    سگ داند از پی سایه را صیدی که پیکان خورده شد
    گر کوه بشکافد جگر صاحب نظر یابد ز لعل
    کز آه سردم سنگ را خون در جگر افسرده شد
    بوی بهار و جام می تنها مرا مفلس نکرد
    گل هم بسر مستی چو من هر زر که بودش خورده شد
    گم بود از خلق آن دهن شد باز پیدا در سخن
    شیرینی گفتار او حلوای آن گم کرده شد
    چون سوخت دل در هجر او کی بشکفد از بوی وصل
    فکری دگر کن ای صبا کان غنچه خود پژمرده شد
    اهلی که بود از سوز دل همچون چراغ افروخته
    تا ماند دور از شمع خود مسکین عجب دل مرده شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha