اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۷۰۷: از سایه خود میرمد دل کز رقیب آزرده شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از سایه خود میرمد دل کز رقیب آزرده شد سگ داند از پی سایه را صیدی که پیکان خورده شد گر کوه بشکافد جگر صاحب نظر یابد ز لعل کز آه سردم سنگ را خون در جگر افسرده شد بوی بهار و جام می تنها مرا مفلس نکرد گل هم بسر مستی چو من هر زر که بودش خورده شد گم بود از خلق آن دهن شد باز پیدا در سخن شیرینی گفتار او حلوای آن گم کرده شد چون سوخت دل در هجر او کی بشکفد از بوی وصل فکری دگر کن ای صبا کان غنچه خود پژمرده شد اهلی که بود از سوز دل همچون چراغ افروخته تا ماند دور از شمع خود مسکین عجب دل مرده شد اهلی شیرازی