کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود
    طاووس را چه حاجت مشاطه گر بود
    با سایه همرهی نکنم شب بکوی تو
    صاحب نظر ز سایه خود بر حذر بود
    گر سیل خون ز دیده فشانیم دور نیست
    ماراکه از تو آنهمه خون در جگر بود
    ذوقی است کشته کشتن عاشق ز بهر تو
    ور جان دهد بپای تو ذوقی دگر بود
    از نخل آرزو رطبی گر نمیدهی
    سنگی بزن که از تو مرا این ثمر بود
    هرچند عاشقان گله از دلبران کنند
    مارا شکایت از دل خود بیشتر بود
    گر شمع راه مرغ سحر شد چراغ گل
    ما را چراغ راه زآه سحر بود
    اهلی چو بنده نگهی شد بیک نظر
    او را بخر که قیمت او یک نظر بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha