به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۶۹۳: صبا چو جعد سر زلف یار من بگشود

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

صبا چو جعد سر زلف یار من بگشود
گره ز کار من و روزگار من بگشود
شکفته اند حریفان چو گل ز هر سویی
مگر به خنده دهان نوبهار من بگشود
کمان حسن که زه کرد در جهان روزی
که ناوکی نه به قصد شکار من بگشود
فغان که گوشه چشمی بمن ز ناز نکرد
بتی که نرگس او در کنار من بگشود
بغیر داغ نکویان نیافت بامن هیچ
اجل چو عاقبه الامر بار من بگشود
هزار بوسه توان زد بدست آن نقاش
که چهره یی بقلم چون نگار من بگشود
گذشت یار چو بر خاک تر بتم اهلی
در بهشت بروی مزار من بگشود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۹۲: چو بهر قتل غیر آن مه به تیغ آبگون ...2شمارهٔ ۶۹۳: صبا چو جعد سر زلف یار من بگشود 3شمارهٔ ۶۹۴: رشک رقیب تا کیم ای بیوفا کشد 4شمارهٔ ۶۹۵: هرچند بیخم میکنی، وصلت گرم خرم کن ...5شمارهٔ ۶۹۶: دیده هر که از هوس سوی تو سیمتن بو ...6شمارهٔ ۶۹۷: چشم صاحبدل نظر چون بر رخ گل میکند 7شمارهٔ ۶۹۸: کسی از خار خار جان مجنون کی خبر د ...8شمارهٔ ۶۹۹: چه عیب ار خون بگریم چون مرا رندی ...9شمارهٔ ۷۰۰: ناقه لیلی که سر در کوه و هامون می ...10شمارهٔ ۷۰۱: خاک ره خواست سرم یار و چنان خواهد ...11شمارهٔ ۷۰۲: بذات حق که مرا تا وجود خواهد بود 12شمارهٔ ۷۰۳: چار دیوار جهان کز غصه دلها خون کن ...13شمارهٔ ۷۰۴: لیلی نبودش این نمک شیرین چنین زیب ...14شمارهٔ ۷۰۵: در لعل لبش چاشنی خنده ببینید 15شمارهٔ ۷۰۶: یار از سر کوچه چو مه برآمد 16شمارهٔ ۷۰۷: از سایه خود میرمد دل کز رقیب آزرد ...17شمارهٔ ۷۰۸: تا تورا آرزوی همنفسی با من شد 18شمارهٔ ۷۰۹: فیروزی بخت همه کس لعل تو بخشید 19شمارهٔ ۷۱۰: نظاره بین که عاشق بیچاره میکند 20شمارهٔ ۷۱۱: هرچند که گفتم غم دل سود ندارد 21شمارهٔ ۷۱۲: فکر وصلت کسش خیال مباد 22شمارهٔ ۷۱۳: صبر کن ای باغبان کاندوه بلبل بگذر ...23شمارهٔ ۷۱۴: ایخوش آنکس که چو گل مستی بیباک کن ...24شمارهٔ ۷۱۵: آنکه لعلش دم عیسی به کرامت دارد 25شمارهٔ ۷۱۶: مرا تصور وصلت خیال باطل بود 26شمارهٔ ۷۱۷: مه دو هفته اگر رفت عمر ساقی باد 27شمارهٔ ۷۱۸: هرگز از کوی تو کس دور بشمشیر نشد 28شمارهٔ ۷۱۹: عیسی دم من کز نفسش جان بتن آید 29شمارهٔ ۷۲۰: زنده میسازد لب او خلق و مارا میکش ...30شمارهٔ ۷۲۱: آمد آن عیسی نفس کز عشوه و نازم کش ...31شمارهٔ ۷۲۲: خوش آنکه دل زغم هجر بر کناری بود 32شمارهٔ ۷۲۳: ساقی ز زهر چشم بمن قهر میکند 33شمارهٔ ۷۲۴: جوش سودای غم دل پایم از جا میبرد 34شمارهٔ ۷۲۵: عاشق آشفته دل از طعنه خامی نشود 35شمارهٔ ۷۲۶: هیچ لب تشنه به میخانه سری بر نکند 36شمارهٔ ۷۲۷: شد سگش یار رقیب و جور با خود میکن ...37شمارهٔ ۷۲۸: گرچه از عشق بتان صبر و دل و هوشم ...38شمارهٔ ۷۲۹: هر شمع جمالی که بر افروخته باشد 39شمارهٔ ۷۳۰: گنجی است عشق کز وی صد جان هلاک گر ...40شمارهٔ ۷۳۱: صید یوسف صورتان دل از ره معنی کند 41شمارهٔ ۷۳۲: مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود 42شمارهٔ ۷۳۳: با فتنه چشم تو چه تدبیر توان کرد 43شمارهٔ ۷۳۴: بغیر خون جگر دل شراب ناب نخورد 44شمارهٔ ۷۳۵: گرمی کوثر بدان لبهای خندان داده ا ...45شمارهٔ ۷۳۶: بیخود شده بودم چو سخن یار بمن کرد 46شمارهٔ ۷۳۷: مپرس یوسف من کز تو گلرخان چونند 47شمارهٔ ۷۳۸: کی شود سرو من آگه ز دل افکاری چند 48شمارهٔ ۷۳۹: مست رفتی و ز شوقت جگرم چاک بماند 49شمارهٔ ۷۴۰: عاشقان ره بسر گنج الهی دارند 50شمارهٔ ۷۴۱: وه که این شیرین غزالان بازی ما می ...51شمارهٔ ۷۴۲: گرچه بر فرهاد شیرین جور بی اندازه ...52شمارهٔ ۷۴۳: نتوان بر ساقی سخن از توبه عیان کر ...53شمارهٔ ۷۴۴: چون لاله جهانی بغمت غرقه بخونند 54شمارهٔ ۷۴۵: سرو من تا چو مه از خانه زین گشت ب ...55شمارهٔ ۷۴۶: خوبان که فرق تاقدم از جان سرشته ا ...56شمارهٔ ۷۴۷: گر کاکلی بتان بسر خود رها کنند 57شمارهٔ ۷۴۸: صبوری از غمت ایشوخ بیوفا تاچند 58شمارهٔ ۷۴۹: خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند 59شمارهٔ ۷۵۰: روزی که قدسیان گل آدم سرشته اند 60شمارهٔ ۷۵۱: مرا بکوی تو شوق از در نیاز آورد 61شمارهٔ ۷۵۲: سرو قدان که دل از عاشق محتاج برند 62شمارهٔ ۷۵۳: نفی خوبان کردم از خاطر که بار خاط ...63شمارهٔ ۷۵۴: بکوی دوست که از ما پیام خواهد برد ...64شمارهٔ ۷۵۵: جایی که فلک پیش بتان پشت دوتا کرد 65شمارهٔ ۷۵۶: به مهر او اثرم جز دریغ و درد نمان ...66شمارهٔ ۷۵۷: در جان و دل بیک نگه آن شوخ راه کر ...67شمارهٔ ۷۵۸: رخ تو داغ کهن تازه از ملاحت کرد 68شمارهٔ ۷۵۹: دی که آن کان نمک خنده بر این مجنو ...69شمارهٔ ۷۶۰: عاشقان گردم گرم از دل غمناک زنند 70شمارهٔ ۷۶۱: پیش اغیار آن پریرخ تا دو سنبل شان ...71شمارهٔ ۷۶۲: ایمرغ آزاد از قفس پر بر دل افکارا ...72شمارهٔ ۷۶۳: یاران همه مست و خبر از خویش ندارن ...73شمارهٔ ۷۶۴: خوبان سمن چهره ستم خوی نباشند 74شمارهٔ ۷۶۵: یک سخن گفت آن لب و جان شهیدان تاز ...75شمارهٔ ۷۶۶: دی نظر دیده بر آن نعل سم توسن کرد 76شمارهٔ ۷۶۷: هیچم ز گریه قدر برین خاک کو نماند 77شمارهٔ ۷۶۸: بر من خسته رقیبان چو گذر می آرند 78شمارهٔ ۷۶۹: داغت خبر ز سوز من دل فکار کرد 79شمارهٔ ۷۷۰: کس زنده کی از هجر تو ای عهد گسل م ...80شمارهٔ ۷۷۱: گرچه ارباب خرد طایفه یی پرهنرند 81شمارهٔ ۷۷۲: گه بصلحند این بتان گه رسم جنگی می ...82شمارهٔ ۷۷۳: ایشه خوبان که ملک حسنت ارزانی بود 83شمارهٔ ۷۷۴: دل ز فریب گلرخان بی تو شکیب چون ک ...84شمارهٔ ۷۷۵: خط سبزی که سر از لعل تو برخواهد ک ...85شمارهٔ ۷۷۶: رخ او را دهان شکر افشانی چنین بای ...86شمارهٔ ۷۷۷: جان آفرین که جان همه عالم آفرید 87شمارهٔ ۷۷۸: آن نوجوان ز جور پشیمان نمیشود 88شمارهٔ ۷۷۹: باقد چون نیشکر آن سبز شیرین بنگری ...89شمارهٔ ۷۸۰: لعل او از خون عاشق می بکام خود کش ...90شمارهٔ ۷۸۱: چند آن می لب عاشق مخمور به بیند 91شمارهٔ ۷۸۲: خیال آن لب می جان ناتوان سوزد 92شمارهٔ ۷۸۳: آن سرو اگر از چشم من در چشم دشمن ...93شمارهٔ ۷۸۴: گذر ز حسن خوش این بت پرست پیر ندا ...94شمارهٔ ۷۸۵: دل خورد غم که چرا مرده صفت خاک شو ...95شمارهٔ ۷۸۶: گر من از درد تو مردم هرگزت دردی م ...96شمارهٔ ۷۸۷: کیست کو خاک ز بیداد تو بر سر نکند 97شمارهٔ ۷۸۸: بتر ز محنت هجر ای پسر چه خواهد بو ...98شمارهٔ ۷۸۹: شب همچو شمع آتش آهم زبانه زد 99شمارهٔ ۷۹۰: تو یار اگر نشوی بخت یار چون گردد 100شمارهٔ ۷۹۱: بیا که نرگس ساقی بشارتی دارد 101شمارهٔ ۷۹۲: دور از تو دل من به که پیغام فرستد 102شمارهٔ ۷۹۳: حسنت که ذره را مه تابنده میکند 103شمارهٔ ۷۹۴: کم همنفسی پاکدل و راست زبان بود 104شمارهٔ ۷۹۵: خم مویش که در کین من بیمار می پیچ ...105شمارهٔ ۷۹۶: کس به هجر تو یار کس نشود 106شمارهٔ ۷۹۷: خوش آنک مست شوی تا بهانه برخیزد 107شمارهٔ ۷۹۸: هرکه را از چشم تر اشکی بدامن میچک ...108شمارهٔ ۷۹۹: تا کام ماه یکشب از دیدنش برآمد 109شمارهٔ ۸۰۰: اگر آن پری بعاشق نظر از وصال دارد 110شمارهٔ ۸۰۱: به تاج عشق سر آدمی عزیز بود 111شمارهٔ ۸۰۲: یارم وداع کرد و ز آغوش میرود 112شمارهٔ ۸۰۳: کمال صنع الهی در آن جمال بود 113شمارهٔ ۸۰۴: گر میل تو جان سوزس عشاق نمی بود 114شمارهٔ ۸۰۵: ناخوش آن عمر که دور از رخ آن ماه ...115شمارهٔ ۸۰۶: شمشاد تو پروای کس از ناز ندارد 116شمارهٔ ۸۰۷: سرم فدای رهی باد کان سوار آید 117شمارهٔ ۸۰۸: عیبم مکن که عقل تو از کف زمام داد 118شمارهٔ ۸۰۹: اجل درآمد و بخت از درم نمیآید 119شمارهٔ ۸۱۰: سرشک شادی وصل از چه جانگداز آمد 120شمارهٔ ۸۱۱: از بتان دل برکنم گویم مسلمان دگر 121شمارهٔ ۸۱۲: بچه مهر و چه وفا با تو نشینم دگر 122شمارهٔ ۸۱۳: چند بود دمبدم چشم تو خونریز تر 123شمارهٔ ۸۱۴: ای بزیبایی و دلجویی ز خوبان خوبتر 124شمارهٔ ۸۱۵: ساقیا مستم لب خود از لب من دور دا ...125شمارهٔ ۸۱۶: شهسوارا، ز من سوخته خرمن مگذر 126شمارهٔ ۸۱۷: توبه کردم از می و معشوق سرمستم دگ ...127شمارهٔ ۸۱۸: پایه معراج جان خواهی ز دنیا درگذر 128شمارهٔ ۸۱۹: سوز دلم باتو گفت حرف نهانی دگر 129شمارهٔ ۸۲۰: سنبل بگشا بر گل و سروت به خرام آر 130شمارهٔ ۸۲۱: یا مکن قول بتان گوش و بما خرده مگ ...131شمارهٔ ۸۲۲: بازآمدی که شمع دل افروزیم دگر 132شمارهٔ ۸۲۳: ای بچشم جان من حسن تو شورانگیزتر 133شمارهٔ ۸۲۴: از بهر قتل عاشق دلخسته چشم یار 134شمارهٔ ۸۲۵: هزار شکر که عالم بکام ماست دگر 135شمارهٔ ۸۲۶: بیا ای باد و چون مور ضعیفم سوی جا ...136شمارهٔ ۸۲۷: مهرم چو میکشد مکش از شیوه های جور 137شمارهٔ ۸۲۸: ای ز خورشید رخت هر ساعتم سوزی دگر 138شمارهٔ ۸۲۹: ای همچو گل شکفته و از گل شکفته تر 139شمارهٔ ۸۳۰: فصل گل نوروز شد دارد جهان حالی دگ ...140شمارهٔ ۸۳۱: بسنگی دوستان را یاد میدار 141شمارهٔ ۸۳۲: کاکل شکست و شد گره کار بسته تر 142شمارهٔ ۸۳۳: پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گ ...143شمارهٔ ۸۳۴: معلم، آن گل نورا بخار و خس مگذرا 144شمارهٔ ۸۳۵: ای بی تو روزم از شب غم جانگدازتر 145شمارهٔ ۸۳۶: در دل آمد یار و گشت از دیده غمدید ...146شمارهٔ ۸۳۷: یک جرعه به خاکم فکن و خاک بجوش آر 147شمارهٔ ۸۳۸: جان رفت و دل مقید صد غم بود هنوز 148شمارهٔ ۸۳۹: ای باد مکش برقع جانان مرا باز 149شمارهٔ ۸۴۰: از تیر تو در خاک طپد مرغ هوا باز 150شمارهٔ ۸۴۱: مهی که چشم امیدم بسوی اوست هنوز 151شمارهٔ ۸۴۲: هجران گذشت و نوبت دیدن رسید باز 152شمارهٔ ۸۴۳: هرچند که چون شمع مرا سوخته یی باز 153شمارهٔ ۸۴۴: المنه لله که دگر مرغ خوش آواز 154شمارهٔ ۸۴۵: ای برق محبت که ره من زده یی باز 155شمارهٔ ۸۴۶: گرچه زارم سوختی من عاشق زارم هنوز 156شمارهٔ ۸۴۷: جان رفت و دل ز عشق پریشان بود هنو ...157شمارهٔ ۸۴۸: عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز 158شمارهٔ ۸۴۹: گل من مگو که لب را بکسی گشاد هرگز 159شمارهٔ ۸۵۰: شکر خدا که چشم تو بر ما فتاد باز 160شمارهٔ ۸۵۱: در عین عتاب از بر ما میگذری باز 161شمارهٔ ۸۵۲: دیده بوصل آرمید دل نشود خوش هنوز 162شمارهٔ ۸۵۳: ساغر زده و شمع قد افراخته یی باز 163شمارهٔ ۸۵۴: فریاد که یار میرود باز 164شمارهٔ ۸۵۵: سوختم بهر خدا در هجر ازین بیشم مس ...165شمارهٔ ۸۵۶: سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز 166شمارهٔ ۸۵۷: از بیم غصه شب و خوف ملال روز 167شمارهٔ ۸۵۸: اشارت تو بجان دادنم بشارت بس 168شمارهٔ ۸۵۹: هرگز گلی نچید دل من ز باغ کس 169شمارهٔ ۸۶۰: حال من دور از آن جمال مپرس 170شمارهٔ ۸۶۱: نوازش تو قیامی ز سرو قامت بس 171شمارهٔ ۸۶۲: نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس 172شمارهٔ ۸۶۳: تا غرق بحر خون نشوی از جفای کس 173شمارهٔ ۸۶۴: گو جام جم مباش، سفال شراب بس 174شمارهٔ ۸۶۵: گدای دل شو و فارغ ز پادشاهی باش 175شمارهٔ ۸۶۶: مستم و در جوش می بینم دل مجنون خو ...176شمارهٔ ۸۶۷: غم پریشان سازم از مستی چو زلف پرخ ...177شمارهٔ ۸۶۸: مرو از دیده چو برق و بمن زار ببخش 178شمارهٔ ۸۶۹: آن پریرو هرکه خواهد دست دل در گرد ...179شمارهٔ ۸۷۰: ای دل گه وصلش بجوار دگران باش 180شمارهٔ ۸۷۱: چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش 181شمارهٔ ۸۷۲: امشب که چراغ نظری چرب زبان باش 182شمارهٔ ۸۷۳: در کوی تو تا کس قدم از ما ننهد پی ...183شمارهٔ ۸۷۴: دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش 184شمارهٔ ۸۷۵: گریه خواهد ریخت خون من تو خود آسو ...185شمارهٔ ۸۷۶: ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خ ...186شمارهٔ ۸۷۷: من نه آنم که بنالم ز دل افکاری خو ...187شمارهٔ ۸۷۸: یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش 188شمارهٔ ۸۷۹: کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش 189شمارهٔ ۸۸۰: بصبح وصل کشد این شب ستم خوشباش 190شمارهٔ ۸۸۱: از یار مکن ناله و لب بسته ز غم با ...191شمارهٔ ۸۸۲: چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش 192شمارهٔ ۸۸۳: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار با ...193شمارهٔ ۸۸۴: نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ...194شمارهٔ ۸۸۵: عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش 195شمارهٔ ۸۸۶: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمی ...196شمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش 197شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 198شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 199شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 200شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 201شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...202شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 203شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...204شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 205شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 206شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 207شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...208شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 209شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 210شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...211شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...212شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...213شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 214شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 215شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 216شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...217شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...218شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...219شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 220شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 221شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...222شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 223شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 224شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 225شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 226شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...227شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 228شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 229شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 230شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 231شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 232شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 233شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 234شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...235شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...236شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...237شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 238شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 239شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 240شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...241شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 242شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...243شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 244شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...245شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...246شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 247شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...248شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 249شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 250شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 251شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 252شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 253شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 254شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 255شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 256شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 257شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 258شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 259شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 260شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...261شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...262شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 263شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 264شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 265شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 266شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 267شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 268شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 269شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 270شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 271شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 272شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...273شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 274شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 275شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...276شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 277شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 278شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 279شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 280شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 281شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 282شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 283شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 284شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 285شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟286شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...287شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 288شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...289شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 290شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 291شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 292شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...293شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 294شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 295شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 296شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...297شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 298شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 299شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 300شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...301شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...302شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...303شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...304شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 305شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 306شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...307شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 308شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 309شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 310شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 311شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 312شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 313شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 314شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...315شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...316شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...317شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...318شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 319شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 320شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...321شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...322شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 323شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 324شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 325شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 326شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 327شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 328شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...329شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...330شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 331شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 332شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...333شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 334شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...335شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...336شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...337شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 338شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 339شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 340شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 341شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...342شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 343شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 344شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 345شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...346شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...347شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...348شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 349شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 350شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...351شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...352شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...353شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...354شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 355شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...356شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 357شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 358شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...359شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...360شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...361شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...362شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 363شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...364شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 365شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 366شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 367شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 368شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...369شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...370شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 371شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...372شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...373شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 374شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...375شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...376شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 377شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...378شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 379شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 380شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...381شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...382شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...383شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...384شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...385شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 386شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 387شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 388شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 389شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 390شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...391شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...392شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 393شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...394شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 395شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 396شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 397شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...398شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 399شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...400شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 401شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 402شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 403شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 404شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...405شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...406شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 407شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...408شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 409شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...410شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...411شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 412شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 413شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...414شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...415شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 416شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 417شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 418شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...419شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 420شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 421شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 422شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...423شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 424شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 425شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 426شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...427شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...428شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 429شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...430شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...431شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 432شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...433شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 434شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 435شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 436شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 437شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...438شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 439شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...440شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...441شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...442شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...443شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 444شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...445شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 446شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...447شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 448شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 449شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 450شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 451شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...452شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...453شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...454شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...455شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...456شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...457شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...458شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 459شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 460شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...461شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 462شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 463شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...464شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...465شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 466شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...467شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...468شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...469شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...470شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 471شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...472شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...473شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 474شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 475شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...476شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 477شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 478شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 479شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...480شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 481شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 482شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...483شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...484شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 485شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 486شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 487شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 488شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...489شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 490شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 491شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...492شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...493شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 494شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...495شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 496شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...497شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 498شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...499شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...500شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 501شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 502شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...503شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...504شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 505شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...506شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 507شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 508شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...509شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...510شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...511شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...512شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 513شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 514شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 515شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...516شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...517شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 518شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...519شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...520شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 521شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...522شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 523شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 524شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...525شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 526شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...527شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 528شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...529شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...530شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 531شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...532شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 533شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...534شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...535شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 536شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 537شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...538شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 539شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...540شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...541شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...542شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 543شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 544شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 545شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 546شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...547شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...548شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 549شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 550شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 551شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...552شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 553شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 554شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 555شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...556شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 557شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 558شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 559شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...560شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...561شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...562شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 563شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 564شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 565شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 566شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 567شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 568شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 569شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...570شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 571شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 572شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 573شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 574شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 575شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 576شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 577شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...578شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 579شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 580شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 581شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...582شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 583شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...584شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...585شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 586شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...587شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...588شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 589شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 590شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 591شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 592شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 593شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 594شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...595شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 596شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 597شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 598شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...599شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 600شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...601شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...602شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...603شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 604شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 605شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 606شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 607شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...608شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 609شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...610شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...611شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...612شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...613شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 614شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 615شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 616شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...617شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 618شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...619شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 620شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 621شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 622شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 623شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 624شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 625شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 626شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...627شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 628شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...629شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 630شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 631شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 632شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 633شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 634شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 635شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...636شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 637شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 638شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...639شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 640شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...641شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 642شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 643شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 644شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...645شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...646شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 647شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 648شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...649شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...650شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 651شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...652شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...653شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...654شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...655شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 656شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 657شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...658شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...659شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 660شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 661شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 662شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 663شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...664شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...665شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...666شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 667شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 668شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...669شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 670شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 671شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...672شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 673شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...674شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...675شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 676شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 677شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 678شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 679شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...680شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 681شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 682شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...683شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...684شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 685شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...686شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 687شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 688شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...689شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...690شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 691شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 692شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 693شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...694شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 695شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 696شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ