به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اهلی شیرازی

اهلی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۶۶۱: لعلت به تلخ گویی دل در خروش آرد

1750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لعلت به تلخ گویی دل در خروش آرد
می تلخ و تند باید تا خون بجوش آرد
ساقی ز فکر و عقلم هوشی که بود کم شد
می ده که مستی می بازم بهوش آرد
در کوی میفرشان بی خانمان شدم من
باشد که رحم بر من هم میفروش آرد
گرشحنه محبت مستان عشق گیرد
رسوا ز خانه بیرون صد حرقه پوش آرد
گل رارخ تو سوزد چون شمع رشته جان
گولاله این فتیله بیرون ز گوش آرد
ساقی زلال کوثر چون وعده در بهشت
می ده کزین تحمل کی درد نوش آرد
اهلی چو مست میرد در کوی میفروشان
تا قصر حور عینش رضوان بدوش آرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۶۶۰: دوستان چون میرم آن خشت درم بالین ...2شمارهٔ ۶۶۱: لعلت به تلخ گویی دل در خروش آرد 3شمارهٔ ۶۶۲: دلم بریان و تن سوزان و آهم آتشین ...4شمارهٔ ۶۶۳: گرنه ابرو ترش آن غمزه خونریز کند 5شمارهٔ ۶۶۴: گهی که بر منت از مرحمت نظر باشد 6شمارهٔ ۶۶۵: مرا از دوریت تا کی صبوری کار خواه ...7شمارهٔ ۶۶۶: گر دلت آینه صورت مقصود بود 8شمارهٔ ۶۶۷: سوار من که سرخصم خاک راهت باد 9شمارهٔ ۶۶۸: دیده گر جای تو ای چشمه خورشید شود 10شمارهٔ ۶۶۹: از آن در دیده یعقوبش غم یوسف غبار ...11شمارهٔ ۶۷۰: به پیری چو نجوانان تا کیم دل مست ...12شمارهٔ ۶۷۱: چون مرغ بسملم خبر ار ترک سر نشد 13شمارهٔ ۶۷۲: شمع من همنفست گر دگری خواهد بود 14شمارهٔ ۶۷۳: بسکه عاشق چشم تر بر نامه اش ناخوا ...15شمارهٔ ۶۷۴: شوخی که می نخورده دل خلق خون کند 16شمارهٔ ۶۷۵: هر کس که بدان سرو قباپوش نشیند 17شمارهٔ ۶۷۶: ذوق دیدار تو در جان بلاکش باشد 18شمارهٔ ۶۷۷: چو آتشپاره از در درآمد خانه گلشن ...19شمارهٔ ۶۷۸: اگر چه مستی می صد عذاب میآرد 20شمارهٔ ۶۷۹: آن سبز چو رنگش ز می ناب برآید 21شمارهٔ ۶۸۰: دفع غم دور از تو میل باده ام چون ...22شمارهٔ ۶۸۱: میرود از برم دگر، تا ببر که میرود ...23شمارهٔ ۶۸۲: نسیم گل دگران را دماغ تازه کند 24شمارهٔ ۶۸۳: گل بیاد عارضت دل را گشادی میدهد 25شمارهٔ ۶۸۴: دنیا همه هیچ است و وفا هیچ ندارد 26شمارهٔ ۶۸۵: زبسکه روزم از آن مه ملال می خیزد 27شمارهٔ ۶۸۶: گر آه کشم آن سگ کویم بسر آید 28شمارهٔ ۶۸۷: از خاک رهم عشق بر افلاک برآرد 29شمارهٔ ۶۸۸: آگه از شمع رخش هم عاشقی چون من شو ...30شمارهٔ ۶۸۹: مرا که گبر و مسلمان نظر پرست شناس ...31شمارهٔ ۶۹۰: سحر چو آه من می پرست میخیزد 32شمارهٔ ۶۹۱: سرا پای تنم هر دم ز موج دیده تر گ ...33شمارهٔ ۶۹۲: چو بهر قتل غیر آن مه به تیغ آبگون ...34شمارهٔ ۶۹۳: صبا چو جعد سر زلف یار من بگشود 35شمارهٔ ۶۹۴: رشک رقیب تا کیم ای بیوفا کشد 36شمارهٔ ۶۹۵: هرچند بیخم میکنی، وصلت گرم خرم کن ...37شمارهٔ ۶۹۶: دیده هر که از هوس سوی تو سیمتن بو ...38شمارهٔ ۶۹۷: چشم صاحبدل نظر چون بر رخ گل میکند 39شمارهٔ ۶۹۸: کسی از خار خار جان مجنون کی خبر د ...40شمارهٔ ۶۹۹: چه عیب ار خون بگریم چون مرا رندی ...41شمارهٔ ۷۰۰: ناقه لیلی که سر در کوه و هامون می ...42شمارهٔ ۷۰۱: خاک ره خواست سرم یار و چنان خواهد ...43شمارهٔ ۷۰۲: بذات حق که مرا تا وجود خواهد بود 44شمارهٔ ۷۰۳: چار دیوار جهان کز غصه دلها خون کن ...45شمارهٔ ۷۰۴: لیلی نبودش این نمک شیرین چنین زیب ...46شمارهٔ ۷۰۵: در لعل لبش چاشنی خنده ببینید 47شمارهٔ ۷۰۶: یار از سر کوچه چو مه برآمد 48شمارهٔ ۷۰۷: از سایه خود میرمد دل کز رقیب آزرد ...49شمارهٔ ۷۰۸: تا تورا آرزوی همنفسی با من شد 50شمارهٔ ۷۰۹: فیروزی بخت همه کس لعل تو بخشید 51شمارهٔ ۷۱۰: نظاره بین که عاشق بیچاره میکند 52شمارهٔ ۷۱۱: هرچند که گفتم غم دل سود ندارد 53شمارهٔ ۷۱۲: فکر وصلت کسش خیال مباد 54شمارهٔ ۷۱۳: صبر کن ای باغبان کاندوه بلبل بگذر ...55شمارهٔ ۷۱۴: ایخوش آنکس که چو گل مستی بیباک کن ...56شمارهٔ ۷۱۵: آنکه لعلش دم عیسی به کرامت دارد 57شمارهٔ ۷۱۶: مرا تصور وصلت خیال باطل بود 58شمارهٔ ۷۱۷: مه دو هفته اگر رفت عمر ساقی باد 59شمارهٔ ۷۱۸: هرگز از کوی تو کس دور بشمشیر نشد 60شمارهٔ ۷۱۹: عیسی دم من کز نفسش جان بتن آید 61شمارهٔ ۷۲۰: زنده میسازد لب او خلق و مارا میکش ...62شمارهٔ ۷۲۱: آمد آن عیسی نفس کز عشوه و نازم کش ...63شمارهٔ ۷۲۲: خوش آنکه دل زغم هجر بر کناری بود 64شمارهٔ ۷۲۳: ساقی ز زهر چشم بمن قهر میکند 65شمارهٔ ۷۲۴: جوش سودای غم دل پایم از جا میبرد 66شمارهٔ ۷۲۵: عاشق آشفته دل از طعنه خامی نشود 67شمارهٔ ۷۲۶: هیچ لب تشنه به میخانه سری بر نکند 68شمارهٔ ۷۲۷: شد سگش یار رقیب و جور با خود میکن ...69شمارهٔ ۷۲۸: گرچه از عشق بتان صبر و دل و هوشم ...70شمارهٔ ۷۲۹: هر شمع جمالی که بر افروخته باشد 71شمارهٔ ۷۳۰: گنجی است عشق کز وی صد جان هلاک گر ...72شمارهٔ ۷۳۱: صید یوسف صورتان دل از ره معنی کند 73شمارهٔ ۷۳۲: مشاطه تو جلوه ناز ای پسر بود 74شمارهٔ ۷۳۳: با فتنه چشم تو چه تدبیر توان کرد 75شمارهٔ ۷۳۴: بغیر خون جگر دل شراب ناب نخورد 76شمارهٔ ۷۳۵: گرمی کوثر بدان لبهای خندان داده ا ...77شمارهٔ ۷۳۶: بیخود شده بودم چو سخن یار بمن کرد 78شمارهٔ ۷۳۷: مپرس یوسف من کز تو گلرخان چونند 79شمارهٔ ۷۳۸: کی شود سرو من آگه ز دل افکاری چند 80شمارهٔ ۷۳۹: مست رفتی و ز شوقت جگرم چاک بماند 81شمارهٔ ۷۴۰: عاشقان ره بسر گنج الهی دارند 82شمارهٔ ۷۴۱: وه که این شیرین غزالان بازی ما می ...83شمارهٔ ۷۴۲: گرچه بر فرهاد شیرین جور بی اندازه ...84شمارهٔ ۷۴۳: نتوان بر ساقی سخن از توبه عیان کر ...85شمارهٔ ۷۴۴: چون لاله جهانی بغمت غرقه بخونند 86شمارهٔ ۷۴۵: سرو من تا چو مه از خانه زین گشت ب ...87شمارهٔ ۷۴۶: خوبان که فرق تاقدم از جان سرشته ا ...88شمارهٔ ۷۴۷: گر کاکلی بتان بسر خود رها کنند 89شمارهٔ ۷۴۸: صبوری از غمت ایشوخ بیوفا تاچند 90شمارهٔ ۷۴۹: خوبان اگرچه در پی دلهای خسته اند 91شمارهٔ ۷۵۰: روزی که قدسیان گل آدم سرشته اند 92شمارهٔ ۷۵۱: مرا بکوی تو شوق از در نیاز آورد 93شمارهٔ ۷۵۲: سرو قدان که دل از عاشق محتاج برند 94شمارهٔ ۷۵۳: نفی خوبان کردم از خاطر که بار خاط ...95شمارهٔ ۷۵۴: بکوی دوست که از ما پیام خواهد برد ...96شمارهٔ ۷۵۵: جایی که فلک پیش بتان پشت دوتا کرد 97شمارهٔ ۷۵۶: به مهر او اثرم جز دریغ و درد نمان ...98شمارهٔ ۷۵۷: در جان و دل بیک نگه آن شوخ راه کر ...99شمارهٔ ۷۵۸: رخ تو داغ کهن تازه از ملاحت کرد 100شمارهٔ ۷۵۹: دی که آن کان نمک خنده بر این مجنو ...101شمارهٔ ۷۶۰: عاشقان گردم گرم از دل غمناک زنند 102شمارهٔ ۷۶۱: پیش اغیار آن پریرخ تا دو سنبل شان ...103شمارهٔ ۷۶۲: ایمرغ آزاد از قفس پر بر دل افکارا ...104شمارهٔ ۷۶۳: یاران همه مست و خبر از خویش ندارن ...105شمارهٔ ۷۶۴: خوبان سمن چهره ستم خوی نباشند 106شمارهٔ ۷۶۵: یک سخن گفت آن لب و جان شهیدان تاز ...107شمارهٔ ۷۶۶: دی نظر دیده بر آن نعل سم توسن کرد 108شمارهٔ ۷۶۷: هیچم ز گریه قدر برین خاک کو نماند 109شمارهٔ ۷۶۸: بر من خسته رقیبان چو گذر می آرند 110شمارهٔ ۷۶۹: داغت خبر ز سوز من دل فکار کرد 111شمارهٔ ۷۷۰: کس زنده کی از هجر تو ای عهد گسل م ...112شمارهٔ ۷۷۱: گرچه ارباب خرد طایفه یی پرهنرند 113شمارهٔ ۷۷۲: گه بصلحند این بتان گه رسم جنگی می ...114شمارهٔ ۷۷۳: ایشه خوبان که ملک حسنت ارزانی بود 115شمارهٔ ۷۷۴: دل ز فریب گلرخان بی تو شکیب چون ک ...116شمارهٔ ۷۷۵: خط سبزی که سر از لعل تو برخواهد ک ...117شمارهٔ ۷۷۶: رخ او را دهان شکر افشانی چنین بای ...118شمارهٔ ۷۷۷: جان آفرین که جان همه عالم آفرید 119شمارهٔ ۷۷۸: آن نوجوان ز جور پشیمان نمیشود 120شمارهٔ ۷۷۹: باقد چون نیشکر آن سبز شیرین بنگری ...121شمارهٔ ۷۸۰: لعل او از خون عاشق می بکام خود کش ...122شمارهٔ ۷۸۱: چند آن می لب عاشق مخمور به بیند 123شمارهٔ ۷۸۲: خیال آن لب می جان ناتوان سوزد 124شمارهٔ ۷۸۳: آن سرو اگر از چشم من در چشم دشمن ...125شمارهٔ ۷۸۴: گذر ز حسن خوش این بت پرست پیر ندا ...126شمارهٔ ۷۸۵: دل خورد غم که چرا مرده صفت خاک شو ...127شمارهٔ ۷۸۶: گر من از درد تو مردم هرگزت دردی م ...128شمارهٔ ۷۸۷: کیست کو خاک ز بیداد تو بر سر نکند 129شمارهٔ ۷۸۸: بتر ز محنت هجر ای پسر چه خواهد بو ...130شمارهٔ ۷۸۹: شب همچو شمع آتش آهم زبانه زد 131شمارهٔ ۷۹۰: تو یار اگر نشوی بخت یار چون گردد 132شمارهٔ ۷۹۱: بیا که نرگس ساقی بشارتی دارد 133شمارهٔ ۷۹۲: دور از تو دل من به که پیغام فرستد 134شمارهٔ ۷۹۳: حسنت که ذره را مه تابنده میکند 135شمارهٔ ۷۹۴: کم همنفسی پاکدل و راست زبان بود 136شمارهٔ ۷۹۵: خم مویش که در کین من بیمار می پیچ ...137شمارهٔ ۷۹۶: کس به هجر تو یار کس نشود 138شمارهٔ ۷۹۷: خوش آنک مست شوی تا بهانه برخیزد 139شمارهٔ ۷۹۸: هرکه را از چشم تر اشکی بدامن میچک ...140شمارهٔ ۷۹۹: تا کام ماه یکشب از دیدنش برآمد 141شمارهٔ ۸۰۰: اگر آن پری بعاشق نظر از وصال دارد 142شمارهٔ ۸۰۱: به تاج عشق سر آدمی عزیز بود 143شمارهٔ ۸۰۲: یارم وداع کرد و ز آغوش میرود 144شمارهٔ ۸۰۳: کمال صنع الهی در آن جمال بود 145شمارهٔ ۸۰۴: گر میل تو جان سوزس عشاق نمی بود 146شمارهٔ ۸۰۵: ناخوش آن عمر که دور از رخ آن ماه ...147شمارهٔ ۸۰۶: شمشاد تو پروای کس از ناز ندارد 148شمارهٔ ۸۰۷: سرم فدای رهی باد کان سوار آید 149شمارهٔ ۸۰۸: عیبم مکن که عقل تو از کف زمام داد 150شمارهٔ ۸۰۹: اجل درآمد و بخت از درم نمیآید 151شمارهٔ ۸۱۰: سرشک شادی وصل از چه جانگداز آمد 152شمارهٔ ۸۱۱: از بتان دل برکنم گویم مسلمان دگر 153شمارهٔ ۸۱۲: بچه مهر و چه وفا با تو نشینم دگر 154شمارهٔ ۸۱۳: چند بود دمبدم چشم تو خونریز تر 155شمارهٔ ۸۱۴: ای بزیبایی و دلجویی ز خوبان خوبتر 156شمارهٔ ۸۱۵: ساقیا مستم لب خود از لب من دور دا ...157شمارهٔ ۸۱۶: شهسوارا، ز من سوخته خرمن مگذر 158شمارهٔ ۸۱۷: توبه کردم از می و معشوق سرمستم دگ ...159شمارهٔ ۸۱۸: پایه معراج جان خواهی ز دنیا درگذر 160شمارهٔ ۸۱۹: سوز دلم باتو گفت حرف نهانی دگر 161شمارهٔ ۸۲۰: سنبل بگشا بر گل و سروت به خرام آر 162شمارهٔ ۸۲۱: یا مکن قول بتان گوش و بما خرده مگ ...163شمارهٔ ۸۲۲: بازآمدی که شمع دل افروزیم دگر 164شمارهٔ ۸۲۳: ای بچشم جان من حسن تو شورانگیزتر 165شمارهٔ ۸۲۴: از بهر قتل عاشق دلخسته چشم یار 166شمارهٔ ۸۲۵: هزار شکر که عالم بکام ماست دگر 167شمارهٔ ۸۲۶: بیا ای باد و چون مور ضعیفم سوی جا ...168شمارهٔ ۸۲۷: مهرم چو میکشد مکش از شیوه های جور 169شمارهٔ ۸۲۸: ای ز خورشید رخت هر ساعتم سوزی دگر 170شمارهٔ ۸۲۹: ای همچو گل شکفته و از گل شکفته تر 171شمارهٔ ۸۳۰: فصل گل نوروز شد دارد جهان حالی دگ ...172شمارهٔ ۸۳۱: بسنگی دوستان را یاد میدار 173شمارهٔ ۸۳۲: کاکل شکست و شد گره کار بسته تر 174شمارهٔ ۸۳۳: پیش خورشید رخش کی ماه گردد جلوه گ ...175شمارهٔ ۸۳۴: معلم، آن گل نورا بخار و خس مگذرا 176شمارهٔ ۸۳۵: ای بی تو روزم از شب غم جانگدازتر 177شمارهٔ ۸۳۶: در دل آمد یار و گشت از دیده غمدید ...178شمارهٔ ۸۳۷: یک جرعه به خاکم فکن و خاک بجوش آر 179شمارهٔ ۸۳۸: جان رفت و دل مقید صد غم بود هنوز 180شمارهٔ ۸۳۹: ای باد مکش برقع جانان مرا باز 181شمارهٔ ۸۴۰: از تیر تو در خاک طپد مرغ هوا باز 182شمارهٔ ۸۴۱: مهی که چشم امیدم بسوی اوست هنوز 183شمارهٔ ۸۴۲: هجران گذشت و نوبت دیدن رسید باز 184شمارهٔ ۸۴۳: هرچند که چون شمع مرا سوخته یی باز 185شمارهٔ ۸۴۴: المنه لله که دگر مرغ خوش آواز 186شمارهٔ ۸۴۵: ای برق محبت که ره من زده یی باز 187شمارهٔ ۸۴۶: گرچه زارم سوختی من عاشق زارم هنوز 188شمارهٔ ۸۴۷: جان رفت و دل ز عشق پریشان بود هنو ...189شمارهٔ ۸۴۸: عیسی دم من وقت سماع طرب انگیز 190شمارهٔ ۸۴۹: گل من مگو که لب را بکسی گشاد هرگز 191شمارهٔ ۸۵۰: شکر خدا که چشم تو بر ما فتاد باز 192شمارهٔ ۸۵۱: در عین عتاب از بر ما میگذری باز 193شمارهٔ ۸۵۲: دیده بوصل آرمید دل نشود خوش هنوز 194شمارهٔ ۸۵۳: ساغر زده و شمع قد افراخته یی باز 195شمارهٔ ۸۵۴: فریاد که یار میرود باز 196شمارهٔ ۸۵۵: سوختم بهر خدا در هجر ازین بیشم مس ...197شمارهٔ ۸۵۶: سرم بریدی و مهر تو در دل است هنوز 198شمارهٔ ۸۵۷: از بیم غصه شب و خوف ملال روز 199شمارهٔ ۸۵۸: اشارت تو بجان دادنم بشارت بس 200شمارهٔ ۸۵۹: هرگز گلی نچید دل من ز باغ کس 201شمارهٔ ۸۶۰: حال من دور از آن جمال مپرس 202شمارهٔ ۸۶۱: نوازش تو قیامی ز سرو قامت بس 203شمارهٔ ۸۶۲: نظر بنرگس او کن ز خشم و ناز مپرس 204شمارهٔ ۸۶۳: تا غرق بحر خون نشوی از جفای کس 205شمارهٔ ۸۶۴: گو جام جم مباش، سفال شراب بس 206شمارهٔ ۸۶۵: گدای دل شو و فارغ ز پادشاهی باش 207شمارهٔ ۸۶۶: مستم و در جوش می بینم دل مجنون خو ...208شمارهٔ ۸۶۷: غم پریشان سازم از مستی چو زلف پرخ ...209شمارهٔ ۸۶۸: مرو از دیده چو برق و بمن زار ببخش 210شمارهٔ ۸۶۹: آن پریرو هرکه خواهد دست دل در گرد ...211شمارهٔ ۸۷۰: ای دل گه وصلش بجوار دگران باش 212شمارهٔ ۸۷۱: چون کعبه هرانکس که نشد شاد بکویش 213شمارهٔ ۸۷۲: امشب که چراغ نظری چرب زبان باش 214شمارهٔ ۸۷۳: در کوی تو تا کس قدم از ما ننهد پی ...215شمارهٔ ۸۷۴: دلا چو باز گریزان ز وصل مردم باش 216شمارهٔ ۸۷۵: گریه خواهد ریخت خون من تو خود آسو ...217شمارهٔ ۸۷۶: ما که از اول بلی گفتیم با دلدار خ ...218شمارهٔ ۸۷۷: من نه آنم که بنالم ز دل افکاری خو ...219شمارهٔ ۸۷۸: یار باید بر سر ما سایه گستر بودنش 220شمارهٔ ۸۷۹: کشته ام خار ملامت همه پیرامن خویش 221شمارهٔ ۸۸۰: بصبح وصل کشد این شب ستم خوشباش 222شمارهٔ ۸۸۱: از یار مکن ناله و لب بسته ز غم با ...223شمارهٔ ۸۸۲: چون بخیال آیدم سرو قباپوش خویش 224شمارهٔ ۸۸۳: کوی او خواهی دلا محنت کش اغیار با ...225شمارهٔ ۸۸۴: نیست عیب از لاله گر لافد به گلبرگ ...226شمارهٔ ۸۸۵: عاقبت بگذرد این تیره شب غم خوشباش 227شمارهٔ ۸۸۶: تا تو زیر پوست همچون گرگی ای پشمی ...228شمارهٔ ۸۸۷: میرم بدان تغافل و پروا نکردنش 229شمارهٔ ۸۸۸: از ضعف اگر در آینه بینم جمال خویش 230شمارهٔ ۸۸۹: مگسل ز یار و بر سر عهد نخست باش 231شمارهٔ ۸۹۰: من آب خضر جویم بهر سگان کویش 232شمارهٔ ۸۹۱: هرکو بهشت وصل او امروز باشد حاصلش 233شمارهٔ ۸۹۲: نشد از زخم تیر آهو گریزان روز نخج ...234شمارهٔ ۸۹۳: بس گل شکفت و کرد خزان نوبهار خویش 235شمارهٔ ۸۹۴: چو وقت گریه کردن رو نهم بر سوی دی ...236شمارهٔ ۸۹۵: از حسرت آن لب که نبخشد شکر خویش 237شمارهٔ ۸۹۶: تا شسته شد ز شیر لب روح پرورش 238شمارهٔ ۸۹۷: ره ز مستی بزنم باز به ویرانه خویش 239شمارهٔ ۸۹۸: کوهکن چون بر نیامد با دل خود رای ...240شمارهٔ ۸۹۹: چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش 241شمارهٔ ۹۰۰: ای اجل مهلت من ده که ببوسم دامنش 242شمارهٔ ۹۰۱: نمیخواهد که دست کس رسد بر طاق ابر ...243شمارهٔ ۹۰۲: در غمت گر جان غم پرور نباشد گو مب ...244شمارهٔ ۹۰۳: هرکه شد سویش چو سایه در قفا می اف ...245شمارهٔ ۹۰۴: نقش پای او که محراب دعا می یابمش 246شمارهٔ ۹۰۵: چون شیشه پرم از غم پیمان گسل خویش 247شمارهٔ ۹۰۶: صد تلخ دهان میگزد از غصه لب خویش 248شمارهٔ ۹۰۷: چو گفتم از کف من زلف را به تاب مک ...249شمارهٔ ۹۰۸: عیش اگر خواهی سگ خوبان مردم زاده ...250شمارهٔ ۹۰۹: خسته یی کان عنبرین مو بگذرد زود ا ...251شمارهٔ ۹۱۰: نبود کسی که نبود بلب تو اشتیاقش 252شمارهٔ ۹۱۱: چون در کعبه به تقلید گرفتار مباش 253شمارهٔ ۹۱۲: خوش آن ساعت که آن ساقی نشاننم پیش ...254شمارهٔ ۹۱۳: گر فراغت طلبی همنفس رندان باش 255شمارهٔ ۹۱۴: روشنی بخش دلم شد تن غم پرور خویش 256شمارهٔ ۹۱۵: بر مست خود به پیری و عمر تبه ببخش 257شمارهٔ ۹۱۶: گر تشنه آب خضری از سر اخلاص 258شمارهٔ ۹۱۷: عاشق دم کشتن ز جان آسان برآید همچ ...259شمارهٔ ۹۱۸: ز بهر کلبه عاشق دلا مجوی چراغ 260شمارهٔ ۹۱۹: چند فتد به کشتنم زلف تو ماه برطرف 261شمارهٔ ۹۲۰: مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق 262شمارهٔ ۹۲۱: ماییم همچو مجنون استاد مذهب عشق 263شمارهٔ ۹۲۲: یار مستغنی و ما مستغرق دریای عشق 264شمارهٔ ۹۲۳: با حسن دوست دل نشکیبد ز داغ عشق 265شمارهٔ ۹۲۴: ز بسکه سینه خراش است زخم خار فراق 266شمارهٔ ۹۲۵: عیبم مکن اگر (که) من هستم (خراب) ...267شمارهٔ ۹۲۶: من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در ...268شمارهٔ ۹۲۷: میزدی تیری به غیر و بر جگر خوردم ...269شمارهٔ ۹۲۸: گر سنگ زدی بر من و آسوده دل تنگ 270شمارهٔ ۹۲۹: با سینه نالان ز نی و چنگ چه حاصل 271شمارهٔ ۹۳۰: پرتوی گر افکنی در چشم از شمع جمال 272شمارهٔ ۹۳۱: صد بار اگر از جور توام خون رود از ...273شمارهٔ ۹۳۲: هر چند من سگ توام ای مشگبو غزال 274شمارهٔ ۹۳۳: چون لاله از داغ درون دارم دهان بر ...275شمارهٔ ۹۳۴: عاشق که برفروخت چراغت ز داغ دل 276شمارهٔ ۹۳۵: بزخم تیر تو جان رفت و خاک تن شد گ ...277شمارهٔ ۹۳۶: ز خشم و ناز تو صد شوق شد فزون در ...278شمارهٔ ۹۳۷: ما تا حدیث سبز خطان گوش کرده ایم 279شمارهٔ ۹۳۸: عاشق منم که با چو تو خونخواره یی ...280شمارهٔ ۹۳۹: چندان ز خلق درد ترا گوش میکنیم 281شمارهٔ ۹۴۰: ما شیشه ناموس به میخانه شکستیم 282شمارهٔ ۹۴۱: درعشق گنهکارم اگر خاک نگردم 283شمارهٔ ۹۴۲: چون مرغ نیم بسمل چندانکه می طپیدم 284شمارهٔ ۹۴۳: سجده بردم بدرش دوش چو تنها گشتم 285شمارهٔ ۹۴۴: گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم 286شمارهٔ ۹۴۵: ما فیض دل و فیض الهی همه داریم 287شمارهٔ ۹۴۶: ما تحمل بر جفاهای تو ای گل میکنیم 288شمارهٔ ۹۴۷: ز سنگ دل شکنان دل حزین چرا داریم 289شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم 290شمارهٔ ۹۴۹: غرق خونم که ازین بحر کناری گیرم 291شمارهٔ ۹۵۰: ما از ازل بعشق تو دیوانه زاده ایم 292شمارهٔ ۹۵۱: عالمی گر خون خورند از عشق ماهم می ...293شمارهٔ ۹۵۲: من از محرومی خود یا زرشک محرمان س ...294شمارهٔ ۹۵۳: اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم 295شمارهٔ ۹۵۴: داند دل تو راز من وزان تو من هم 296شمارهٔ ۹۵۵: رفتیم برون زین چمن و هیچ نگفتیم 297شمارهٔ ۹۵۶: ساقی کریم و یار خطاپوش و شاه هم 298شمارهٔ ۹۵۷: دیوانه عشق توام مجنون مادرزاد هم 299شمارهٔ ۹۵۸: در صحبت کس جام فراغی نکشیدیم 300شمارهٔ ۹۵۹: از داغ می اگرچه در آتش چو لاله ام 301شمارهٔ ۹۶۰: خوش آنکه مست بروی تو دیده باز کنم 302شمارهٔ ۹۶۱: برتافت رخ چو آینه آنماه چون کنم 303شمارهٔ ۹۶۲: نوروزی ازین ما بفراغی ننشستیم 304شمارهٔ ۹۶۳: من خسته ایفلک کی دمی از تو شا گشت ...305شمارهٔ ۹۶۴: آنچنانم ز فراقت که ندانم چکنم 306شمارهٔ ۹۶۵: چون سایه گذر زان مه رخساره نداریم 307شمارهٔ ۹۶۶: از بسکه شدم جامه دران نعره زنان ه ...308شمارهٔ ۹۶۷: ماییم که در دیر خرابات مقیمیم 309شمارهٔ ۹۶۸: من سوخته خال و خط سیمبرانم 310شمارهٔ ۹۶۹: نه چنان بگرد کویت من ناصبور گردم 311شمارهٔ ۹۷۰: تاچند وصل روی تو ایمه طلب کنیم 312شمارهٔ ۹۷۱: چه شود گرت زمانی من دلفکار بینم 313شمارهٔ ۹۷۲: شبها چو سگان در طلبت در بدر افتم 314شمارهٔ ۹۷۳: چون لاله جگر چاک شدم غرقه بخون هم 315شمارهٔ ۹۷۴: آنم که دل بعالم پرغم نمیدهم 316شمارهٔ ۹۷۵: تو شوخ نوجوانی من پیر ناتوانم 317شمارهٔ ۹۷۶: گنجی چو تو در سینه بکونین چکارم؟318شمارهٔ ۹۷۷: تو با فراغ خود امروز شاد و فردا ه ...319شمارهٔ ۹۷۸: ز بسکه رخنه ز تیر تو در درون دارم 320شمارهٔ ۹۷۹: کنون که جامه چو من میدری که سر مس ...321شمارهٔ ۹۸۰: نیستم طاقت که آه داد خواهی بشنوم 322شمارهٔ ۹۸۱: دی در رهش چو دیدم بس شرمناک گشتم 323شمارهٔ ۹۸۲: می ده که بی غبار غمی از جهان روم 324شمارهٔ ۹۸۳: یاد من کردی من از بخت این زیادت ی ...325شمارهٔ ۹۸۴: تا کی از گریه گره بر لب فریاد زنم 326شمارهٔ ۹۸۵: چندان بر آستان خرابات سر نهم 327شمارهٔ ۹۸۶: هر چند که خود دل ببلای تو سپردم 328شمارهٔ ۹۸۷: خوش آنکه تو بازآیی و من پای تو بو ...329شمارهٔ ۹۸۸: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 330شمارهٔ ۹۸۹: من که از دور ترا بینم و مدهوش شوم 331شمارهٔ ۹۹۰: تا کی بغیر گویی من چشم و گوش باشم 332شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرو ...333شمارهٔ ۹۹۲: من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت ز ...334شمارهٔ ۹۹۳: دور از درت به تیغ نه از بهر جان ش ...335شمارهٔ ۹۹۴: تو در آتش ز تب چو نشمع و من دور ا ...336شمارهٔ ۹۹۵: عمریست که من خاک ره درد کشانم 337شمارهٔ ۹۹۶: عمریکه بیرخت من درمانده بوده ام 338شمارهٔ ۹۹۷: خوش آنکه پیش تو دور از دیار خود گ ...339شمارهٔ ۹۹۸: دل با تو بگفتار و زبان با دگرانم 340شمارهٔ ۹۹۹: بیک نظر که بر آن مه شب وصال کنم 341شمارهٔ ۱۰۰۰: ناچار اگر دمی ز سر کوی او روم 342شمارهٔ ۱۰۰۱: در سجود آستانت از سفر باز آمدیم 343شمارهٔ ۱۰۰۲: سنگ جفا بقصد دل زار خسته ام 344شمارهٔ ۱۰۰۳: با کس سخن مگو که من از غیرت آتشم 345شمارهٔ ۱۰۰۴: هر چند از وصالت ای آفتاب دورم 346شمارهٔ ۱۰۰۵: ای جگر از تو پر نمک دیده شور بخت ...347شمارهٔ ۱۰۰۶: ظن مبر کز دود دل پیشت شکایت میکن ...348شمارهٔ ۱۰۰۷: نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره ...349شمارهٔ ۱۰۰۸: منم آنکه مست و بیخود ز غم تو لال ...350شمارهٔ ۱۰۰۹: پیش تو غم دل که نهان بود نگفتیم 351شمارهٔ ۱۰۱۰: تو عیش کن بفراغت که من سپند توام 352شمارهٔ ۱۰۱۱: سایه صفت ز ماه خود میل وصال میکن ...353شمارهٔ ۱۰۱۲: سوختم چندانکه سر زد شعله از پیرا ...354شمارهٔ ۱۰۱۳: سگ توام من و عمری بغم اسیر شدم 355شمارهٔ ۱۰۱۴: ز در مران اگر آلوده و هوسناکیم 356شمارهٔ ۱۰۱۵: حسرت فرو خورم چه به رویت نظر کنم 357شمارهٔ ۱۰۱۶: هرگز از بخت نیامد قدحی در دستم 358شمارهٔ ۱۰۱۷: پیرم چو چنگ با قد پرخم شکسته ام 359شمارهٔ ۱۰۱۸: ایگل که بوصل تو رسیدن نتوانم 360شمارهٔ ۱۰۱۹: عمریست کز عشق بتان این شور و مست ...361شمارهٔ ۱۰۲۰: چو ماه نوجمال عالم افروزش که می ...362شمارهٔ ۱۰۲۱: سوختم از نوش وصلت کارزو میداشتم 363شمارهٔ ۱۰۲۲: از برون چون مگس آلوده بشهد هوسیم 364شمارهٔ ۱۰۲۳: سرو من، چون سخن از لعل چو قندت گ ...365شمارهٔ ۱۰۲۴: بصبر اگرچه بسی روزها بسر کردم 366شمارهٔ ۱۰۲۵: کاش آنزمان که سوخته میشد ستاره ا ...367شمارهٔ ۱۰۲۶: پیش تو ایطبیب جان بسکه ز خویش می ...368شمارهٔ ۱۰۲۷: غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زن ...369شمارهٔ ۱۰۲۸: چند از هوس آن لب چون قند بسوزم 370شمارهٔ ۱۰۲۹: سخن نگفته بهم جنگ و ماجرا داریم 371شمارهٔ ۱۰۳۰: تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم 372شمارهٔ ۱۰۳۱: منعت از همنفسان چند بصد پند کنم 373شمارهٔ ۱۰۳۲: با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و ...374شمارهٔ ۱۰۳۳: ز بسکه خار ملامت کشیده دامانم 375شمارهٔ ۱۰۳۴: هست کحل بصر از خاک ره او هوسم 376شمارهٔ ۱۰۳۵: جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم 377شمارهٔ ۱۰۳۶: دل از آرزو چه خون شد بدعا چه کام ...378شمارهٔ ۱۰۳۷: چو بینم هر دمت با غیر از غیرت خر ...379شمارهٔ ۱۰۳۸: دش از داغت زمانی در غم دل بوده ا ...380شمارهٔ ۱۰۳۹: طوفان کنم از اشک و رخ خاک بشویم 381شمارهٔ ۱۰۴۰: شب وعده داد مست و بره دیده دوختم 382شمارهٔ ۱۰۴۱: شدم بازیچه طفلان که در هرجا که ب ...383شمارهٔ ۱۰۴۲: روز آخر کز جهان با دیده گریان رو ...384شمارهٔ ۱۰۴۳: من که چون لاله ز داغ تو بر افروخ ...385شمارهٔ ۱۰۴۴: ندارم چاره یی جانا که با لعلت در ...386شمارهٔ ۱۰۴۵: اسیر در دم و یک همنفس نمی بینم 387شمارهٔ ۱۰۴۶: آنعید مشتاقان که من قربان او صد ...388شمارهٔ ۱۰۴۷: از جور چه دل ملول دارم 389شمارهٔ ۱۰۴۸: مردیم ز غم تا بتو محبوب رسیدیم 390شمارهٔ ۱۰۴۹: گرچه در رسم ادب از دگران کم نشدی ...391شمارهٔ ۱۰۵۰: از بسکه می وصلت بیرون رود از دست ...392شمارهٔ ۱۰۵۱: دل چو کوه از حسرت لعل تو خونشد چ ...393شمارهٔ ۱۰۵۲: من کز غمت ز دیده می لاله گون خور ...394شمارهٔ ۱۰۵۳: دیوانه عشقم دهن از خنده نبندم 395شمارهٔ ۱۰۵۴: توبه کردم عمری اکنون باده صافی م ...396شمارهٔ ۱۰۵۵: شبهای هجر اگر چه دل ریش سوزدم 397شمارهٔ ۱۰۵۶: ما از صفای سینه چو آیینه همیم 398شمارهٔ ۱۰۵۷: چون چشم حسرت از تو بسرو سهی کنیم 399شمارهٔ ۱۰۵۸: گمره شدیم بسکه بره مست رفته ایم 400شمارهٔ ۱۰۵۹: کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک ...401شمارهٔ ۱۰۶۰: تا بکی توبه کنیم از می و دردم شک ...402شمارهٔ ۱۰۶۱: روزه بگذشت و هوای می بیغش دارم 403شمارهٔ ۱۰۶۲: من از گلهای خون دل از آن رخساره ...404شمارهٔ ۱۰۶۳: نگویی در پیت چونعاشقان هرجا نمیگ ...405شمارهٔ ۱۰۶۴: تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم 406شمارهٔ ۱۰۶۵: حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گرا ...407شمارهٔ ۱۰۶۶: همین خرسندی ام بس گرچه دور از مح ...408شمارهٔ ۱۰۶۷: چو شمع بیتو همه آه سوزناک شدم 409شمارهٔ ۱۰۶۸: ما وصل تو با بوالهوسان دوست ندار ...410شمارهٔ ۱۰۶۹: با آنکه ز شوق نظری خواب ندارم 411شمارهٔ ۱۰۷۰: عاشق مستم و محنت زده از بار دلم 412شمارهٔ ۱۰۷۱: گرچه بی بختم و دور از رخ گلفام ت ...413شمارهٔ ۱۰۷۲: از جهان فردم همین در بند رخسار ت ...414شمارهٔ ۱۰۷۳: من آن مستم که از اطوار خود یکمو ...415شمارهٔ ۱۰۷۴: تا نیست می از خود خبرم نیست که ه ...416شمارهٔ ۱۰۷۵: ما جان ز شوق وصل تو صد باره داده ...417شمارهٔ ۱۰۷۶: مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم 418شمارهٔ ۱۰۷۷: ما سایه صفت سوخته وصل تو ماهیم 419شمارهٔ ۱۰۷۸: شور ستمت چند کند دور ز خویشم 420شمارهٔ ۱۰۷۹: دمی که همنفسان گرم گفتگو بینم 421شمارهٔ ۱۰۸۰: تشنه درد توام وز پی درمان نروم 422شمارهٔ ۱۰۸۱: ز اشک همچو شفق بیتو غرق خون شده ...423شمارهٔ ۱۰۸۲: غم چون تو آفتابی ز جهان پسند دار ...424شمارهٔ ۱۰۸۳: چو چاره از غم خونخواره نمییابم 425شمارهٔ ۱۰۸۴: من از اول ترا خورشید عالم سوز می ...426شمارهٔ ۱۰۸۵: می بده کز غم دنیا دمی آسوده شویم 427شمارهٔ ۱۰۸۶: تا یافته ام وصل تو در کینه خویشم 428شمارهٔ ۱۰۸۷: مه من که هرگز گزندت نه بینم 429شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظ ...430شمارهٔ ۱۰۸۹: هرچند که از یار جز آزار ندیدم 431شمارهٔ ۱۰۹۰: من از صفای درون گر ز خود برون آی ...432شمارهٔ ۱۰۹۱: در چاره مرهم بدل پاره بماندم 433شمارهٔ ۱۰۹۲: من سوخته داغ درون پرور عشقم 434شمارهٔ ۱۰۹۳: ساقی بیا که دست ارادت بهم دهیم 435شمارهٔ ۱۰۹۴: از بسکه پیش روی بتان سجدها کنم 436شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان واما ...437شمارهٔ ۱۰۹۶: در کمال است جمال تو که ما می طلب ...438شمارهٔ ۱۰۹۷: مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم 439شمارهٔ ۱۰۹۸: گیریم که خود خار بلا اینهمه کشتی ...440شمارهٔ ۱۰۹۹: خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم 441شمارهٔ ۱۱۰۰: نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من ...442شمارهٔ ۱۱۰۱: مشنو که از تو سلسله مو در شکایتی ...443شمارهٔ ۱۱۰۲: زان مرهم دل غیر دل ریش ندیدیم 444شمارهٔ ۱۱۰۳: ما حرف ملامت همه از سینه بشستیم 445شمارهٔ ۱۱۰۴: ز رقیب او چه سازم که کند نظر بکی ...446شمارهٔ ۱۱۰۵: پیشت چو آب دیده خود خوار مانده ا ...447شمارهٔ ۱۱۰۶: ذره خاکم و در کوی تو گر گم باشم 448شمارهٔ ۱۱۰۷: چند این دل سودازده را پند بگویم 449شمارهٔ ۱۱۰۸: بپای سرو تو افتاده ایم و مدهوشیم 450شمارهٔ ۱۱۰۹: ترک خوبان گرچه از دست ملامت میکن ...451شمارهٔ ۱۱۱۰: خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم 452شمارهٔ ۱۱۱۱: اگر تو دور کنی از درم صبور شوم 453شمارهٔ ۱۱۱۲: شرگشته ام و چاره تقدیر ندارم 454شمارهٔ ۱۱۱۳: دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر ...455شمارهٔ ۱۱۱۴: خوش آنکه نهی پای بسر منزل خاکم 456شمارهٔ ۱۱۱۵: چو یار رخت سفر بست من چکار کنم 457شمارهٔ ۱۱۱۶: آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم 458شمارهٔ ۱۱۱۷: بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بی ...459شمارهٔ ۱۱۱۸: یکدم ایساقی جان می ده و مدهوش کن ...460شمارهٔ ۱۱۱۹: رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم 461شمارهٔ ۱۱۲۰: سگ توییم و بر آن در شکسته حال خو ...462شمارهٔ ۱۱۲۱: از جهان چون لاله داغت ایسهی قد م ...463شمارهٔ ۱۱۲۲: ایهمه آرزوی تو فکر من و خیال هم 464شمارهٔ ۱۱۲۳: من دردمند و ناتوان او سرکش و خون ...465شمارهٔ ۱۱۲۴: ما پیش تیغ سربارادت نهاده ایم 466شمارهٔ ۱۱۲۵: چند نالم ز غم و شهر پر آوازه کنم 467شمارهٔ ۱۱۲۶: بگذر ز آب خضر و دم از جام جم مزن 468شمارهٔ ۱۱۲۷: اگرچه رسم بود دل بدلستان دادن 469شمارهٔ ۱۱۲۸: ایکه دین و دلم ایثار تو خواهد بو ...470شمارهٔ ۱۱۲۹: ایکه میسوزد رخت دلها بداغ خویشتن 471شمارهٔ ۱۱۳۰: ما خود بریده ایم دل از کار خویشت ...472شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن ...473شمارهٔ ۱۱۳۲: پرسشی کن ایطبیب و جان ما را شاد ...474شمارهٔ ۱۱۳۳: چند باشی با بدان یاد از نکو خواه ...475شمارهٔ ۱۱۳۴: ای روی دل افروز تو ماه همه خوبان 476شمارهٔ ۱۱۳۵: قد بین و رخ ببین و لب جانفزا ببی ...477شمارهٔ ۱۱۳۶: دو ضعیفیم من و سایه در آنراه شدن 478شمارهٔ ۱۱۳۷: چه حسن است این زهی خوبی مگر خورش ...479شمارهٔ ۱۱۳۸: میخواست شب که داغ نهد دلستان من 480شمارهٔ ۱۱۳۹: خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن 481شمارهٔ ۱۱۴۰: گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن 482شمارهٔ ۱۱۴۱: آن نخل قد و لعل لب چون رطبش بین 483شمارهٔ ۱۱۴۲: شبی با نامرادان باش و ترک خود مر ...484شمارهٔ ۱۱۴۳: گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل م ...485شمارهٔ ۱۱۴۴: گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است ...486شمارهٔ ۱۱۴۵: زخم پنهان بردل عاشق تو میدانی زد ...487شمارهٔ ۱۱۴۶: وه که بازار کف عنان دل برون خواه ...488شمارهٔ ۱۱۴۷: هرکه زنجیرش نهد مشکین کمندی ایچن ...489شمارهٔ ۱۱۴۸: گرچه هجر امشب ره اهل نظر خواهد ز ...490شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من 491شمارهٔ ۱۱۵۰: ای چرخ پی مجلس او ز آب و گل من 492شمارهٔ ۱۱۵۱: نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس ...493شمارهٔ ۱۱۵۲: نظاره تو به هر دیده کی توان کردن 494شمارهٔ ۱۱۵۳: ای سبز پر کرشمه مشکین قبای من 495شمارهٔ ۱۱۵۴: اکنون که تنها دیدمت لطف ارنه آزا ...496شمارهٔ ۱۱۵۵: گر بوسه دهی زان لب خندان کهه دهم ...497شمارهٔ ۱۱۵۶: دارد رقیب بهر تو چشم حسد بمن 498شمارهٔ ۱۱۵۷: ای تو بروی همچو مه چشم و چراغ عا ...499شمارهٔ ۱۱۵۸: خوشا سنگ جفایت خوردن و هم در نفس ...500شمارهٔ ۱۱۵۹: تو که پیش بیغمانی چو گل از نشاط ...501شمارهٔ ۱۱۶۰: میمیرم و خار غمت از جان نمیآید ب ...502شمارهٔ ۱۱۶۱: موسم خزان ایگل در چمن گذاری کن 503شمارهٔ ۱۱۶۲: در دلم از تو گره به که گشاد از د ...504شمارهٔ ۱۱۶۳: آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از ...505شمارهٔ ۱۱۶۴: ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین 506شمارهٔ ۱۱۶۵: بآرزوی تو خوشحال میتوان بودن 507شمارهٔ ۱۱۶۶: او در دل و چون باد صبا در بدرم م ...508شمارهٔ ۱۱۶۷: دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان 509شمارهٔ ۱۱۶۸: ساقی قدح پر از می چون سلسبیل کن 510شمارهٔ ۱۱۶۹: سگ این درم بسنگی دل من صبور میکن 511شمارهٔ ۱۱۷۰: دل که جای تست چون سازیم جای دیگر ...512شمارهٔ ۱۱۷۱: ایشوخ پر کرشمه کم التفات من 513شمارهٔ ۱۱۷۲: کام دلم از وصل بیک سجده روا کن 514شمارهٔ ۱۱۷۳: از در کعبه نه تو گفتی که شوم کشت ...515شمارهٔ ۱۱۷۴: لبز غم تو خشک شد دیده تر هم آنچن ...516شمارهٔ ۱۱۷۵: شاه حسنی یکنظر سوی گدای خود ببین 517شمارهٔ ۱۱۷۶: خواهی که عاشقانه سماعت کند خوشان 518شمارهٔ ۱۱۷۷: سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان 519شمارهٔ ۱۱۷۸: گر با من مستی حذر از بیهده گو کن 520شمارهٔ ۱۱۷۹: بر توسن ناز آنپسر میتاخت چون برق ...521شمارهٔ ۱۱۸۰: وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن 522شمارهٔ ۱۱۸۱: در غنچه چو گل تا بکیی گوش بمن کن 523شمارهٔ ۱۱۸۲: مزاج زهر اگر کوشش کنی شیرین توان ...524شمارهٔ ۱۱۸۳: آن جوان عاجز کش و من ناتوانی این ...525شمارهٔ ۱۱۸۴: باده مینوش و بدین مشغله میگذران 526شمارهٔ ۱۱۸۵: من زار و دل غمزده هم زار تر از م ...527شمارهٔ ۱۱۸۶: ایدل به غم بساز و وصالش طلب مکن 528شمارهٔ ۱۱۸۷: سوختم چون لاله چشمی بر دل چاکم ف ...529شمارهٔ ۱۱۸۸: درد از طبیب گرچه نهفتن نمی توان 530شمارهٔ ۱۱۸۹: من اگر شکسته عهدم تو وفای خود نگ ...531شمارهٔ ۱۱۹۰: نپرسد جز وفا چیزی خدا روز جزا از ...532شمارهٔ ۱۱۹۱: به اعتقاد وفا بر کس اعتماد مکن 533شمارهٔ ۱۱۹۲: کی مدعی نهد سر در سجده نکویان 534شمارهٔ ۱۱۹۳: بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محز ...535شمارهٔ ۱۱۹۴: تن را بسوز و جانرا با دوست همنشی ...536شمارهٔ ۱۱۹۵: خون شد ز بخت بد جگر لخت لخت من 537شمارهٔ ۱۱۹۶: مجنون منم در عهد تو لیلی تو در د ...538شمارهٔ ۱۱۹۷: گرچه از داغ تو سوزد دل بیحاصل من 539شمارهٔ ۱۱۹۸: ز بهر جان نتوانم نظر برید از تو 540شمارهٔ ۱۱۹۹: پای سگی که دیده ام شب به در سرای ...541شمارهٔ ۱۲۰۰: تا بکی چون سگ بنالد عاشق شبگرد ا ...542شمارهٔ ۱۲۰۱: ز جور مدعی گویم که کم آیم بکوی ت ...543شمارهٔ ۱۲۰۲: هرچند که دیدم همه جور و ستم از ت ...544شمارهٔ ۱۲۰۳: ای خلق جهانی همه مست طرب از تو 545شمارهٔ ۱۲۰۴: خورشیدوار هرکه دلش سوخت داغ او 546شمارهٔ ۱۲۰۵: مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو 547شمارهٔ ۱۲۰۶: سایم همه شب روی خود بر خاک دور ا ...548شمارهٔ ۱۲۰۷: از بسکه نازک است چو گل طبع و خوی ...549شمارهٔ ۱۲۰۸: صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو 550شمارهٔ ۱۲۰۹: غم نیست کز زهر بلا تلخی کشد مسکی ...551شمارهٔ ۱۲۱۰: نازکتر از گل است بسی طبع و خوی ت ...552شمارهٔ ۱۲۱۱: دلش رمیده شد آهو ز چین کاکل او 553شمارهٔ ۱۲۱۲: همچو رخسار تو در عالم گلی بیخار ...554شمارهٔ ۱۲۱۳: گرچه به تیغ جفا سینه فکارم از او 555شمارهٔ ۱۲۱۴: بسوخت جان مرا اشتیاق خدمت تو 556شمارهٔ ۱۲۱۵: ای دلم چون پسته از شور نمک بریان ...557شمارهٔ ۱۲۱۶: هرگز دلم ملول نگشت از جفای او 558شمارهٔ ۱۲۱۷: از کفر و دین بری شده ام از برای ...559شمارهٔ ۱۲۱۸: بنمای آتشین رخ و مست شراب شو 560شمارهٔ ۱۲۱۹: بوفای او که گرم کشد نکنم فغان ز ...561شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از ت ...562شمارهٔ ۱۲۲۱: تا کی ز دهانش بود ایدل سخن تو 563شمارهٔ ۱۲۲۲: سهل است نقد دین و دل گر صرف شد د ...564شمارهٔ ۱۲۲۳: آن بزم عیش ساقی و جام شراب کو 565شمارهٔ ۱۲۲۴: بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار ...566شمارهٔ ۱۲۲۵: پیش پای خود ببین شاد از غم مردم ...567شمارهٔ ۱۲۲۶: مشتی مگسانیم سپند شکر تو 568شمارهٔ ۱۲۲۷: قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو 569شمارهٔ ۱۲۲۸: بسکه حیران گشته ام در جلوه رفتار ...570شمارهٔ ۱۲۲۹: بسکه سوزیم چو شمع از هوس محفل او 571شمارهٔ ۱۲۳۰: دل بکف میداشتم عمری نگاه از دست ...572شمارهٔ ۱۲۳۱: هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک ...573شمارهٔ ۱۲۳۲: ای مرا داغی به دل از لعل آتش رنگ ...574شمارهٔ ۱۲۳۳: مارا همین جواب سلام است کام ازو 575شمارهٔ ۱۲۳۴: من بنده صبا که دهد عرض رای تو 576شمارهٔ ۱۲۳۵: ماییم دل و دین بسر کار تو کرده 577شمارهٔ ۱۲۳۶: زهی ز عارض تو گلرخان حجاب زده 578شمارهٔ ۱۲۳۷: مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو ...579شمارهٔ ۱۲۳۸: خوش حالتی است پیش تو از می خوشان ...580شمارهٔ ۱۲۳۹: خوش آنکه بودمه من زباده مست شده 581شمارهٔ ۱۲۴۰: چون شمع دل از داغ تو افروختنش به 582شمارهٔ ۱۲۴۱: اگر چه عشق نکویان جراحتست همه 583شمارهٔ ۱۲۴۲: تو ببزم عیش و نبود ره من در آن م ...584شمارهٔ ۱۲۴۳: خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده 585شمارهٔ ۱۲۴۴: رسید مست من از می برخ گل افکنده 586شمارهٔ ۱۲۴۵: ای مصور ز کف این تخته تعلیم بنه 587شمارهٔ ۱۲۴۶: تنم که غرقه بخون اشک لاله گون کر ...588شمارهٔ ۱۲۴۷: آتش آهم نهال وادی ایمن شده 589شمارهٔ ۱۲۴۸: گهی که زلف بر آن روی مهوش افتاده 590شمارهٔ ۱۲۴۹: کی دل بیدردی از داغ گزندی سوخته 591شمارهٔ ۱۲۵۰: نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان د ...592شمارهٔ ۱۲۵۱: ساقیا، باده بدین مست دل افتاده م ...593شمارهٔ ۱۲۵۲: جدایی از درت جانا بزهر آلوده تیر ...594شمارهٔ ۱۲۵۳: سرو من بنمای قد و خجلت شمشاد ده 595شمارهٔ ۱۲۵۴: تا ساقی گلهذار رفته 596شمارهٔ ۱۲۵۵: زلف سیه شانه کن جام مدامی بده 597شمارهٔ ۱۲۵۶: ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده 598شمارهٔ ۱۲۵۷: نوح اگر طوفان او افسانه مردم شده 599شمارهٔ ۱۲۵۸: ای با سگت فرشته دم از بندگی زده 600شمارهٔ ۱۲۵۹: بیا و ساقی جان شو به تشنه آبی ده 601شمارهٔ ۱۲۶۰: بیمارم و لب تشنه و از قافله ماند ...602شمارهٔ ۱۲۶۱: مرغ غافل چه دل آسوده بنظاره شده 603شمارهٔ ۱۲۶۲: بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده 604شمارهٔ ۱۲۶۳: در حسرت تو مردن ما از حیات به 605شمارهٔ ۱۲۶۴: پیش تو هر که هست چو صورت خموش به 606شمارهٔ ۱۲۶۵: از خواب جامه چاک و پریشان برآمده 607شمارهٔ ۱۲۶۶: ای ز ملاحت آتشی بر جگر ملک زده 608شمارهٔ ۱۲۶۷: روی نیاز بر ره آنسرو ناز به 609شمارهٔ ۱۲۶۸: دود چراغ خوردنم کرد چو لاله دل س ...610شمارهٔ ۱۲۶۹: دامی نهاده آنمه از زلف تاب داده 611شمارهٔ ۱۲۷۰: خطت که لب لعل شکر خای گرفته 612شمارهٔ ۱۲۷۱: بیا و درد هجران را دوا ده 613شمارهٔ ۱۲۷۲: آدم و گندم، من و خال لب جانانه ی ...614شمارهٔ ۱۲۷۳: عالم چو آفتاب پر از نور کرده یی 615شمارهٔ ۱۲۷۴: من کیم خسته دلی حال دگرگون شده ی ...616شمارهٔ ۱۲۷۵: در چمن با کف رنگین قدح ای گل زده ...617شمارهٔ ۱۲۷۶: هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی 618شمارهٔ ۱۲۷۷: در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده ی ...619شمارهٔ ۱۲۷۸: عالمی را تو بشوخی دل و جان سوخته ...620شمارهٔ ۱۲۷۹: نیست از همت خود با دو جهانم کاری 621شمارهٔ ۱۲۸۰: چو بپای خم نهم سر نبری گمان مستی 622شمارهٔ ۱۲۸۱: بقدر درد اگرم قوت سخن بودی 623شمارهٔ ۱۲۸۲: بخلق درد تو بیهوده گفتم تا کی 624شمارهٔ ۱۲۸۳: چو ساقی گر بجامم دست بودی 625شمارهٔ ۱۲۸۴: چو طوطیان تو سخن بی نظیر میگویی 626شمارهٔ ۱۲۸۵: دی بسکه چو گل در نظر افروخته بود ...627شمارهٔ ۱۲۸۶: رفتی و کنار از من دیوانه گرفتی 628شمارهٔ ۱۲۸۷: با دیگران بعشوه سخن هر نفس کنی 629شمارهٔ ۱۲۸۸: کعبه عاشق من کاش شکیبا بودی 630شمارهٔ ۱۲۸۹: خواهم شبی گوش رضا بر حال زار من ...631شمارهٔ ۱۲۹۰: با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی 632شمارهٔ ۱۲۹۱: این چه رفتارست کایشمشاد قامت میک ...633شمارهٔ ۱۲۹۲: تا کی ای رشگ پری عالمی از غم بکش ...634شمارهٔ ۱۲۹۳: شب سگت دل خواست از عاشق چه بودی ...635شمارهٔ ۱۲۹۴: چون بود روز جزایی مکن آزار کسی 636شمارهٔ ۱۲۹۵: چه جور بود که باز ایفلک بمن کردی 637شمارهٔ ۱۲۹۶: تا چند ز من گوشه ابروی بتابی 638شمارهٔ ۱۲۹۷: تا دست بر اسباب سلامت نفشانی 639شمارهٔ ۱۲۹۸: آن دم که دل ربودی در قصد دین نبو ...640شمارهٔ ۱۲۹۹: از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی 641شمارهٔ ۱۳۰۰: وقت آن شد که نظر درمن درمانده کن ...642شمارهٔ ۱۳۰۱: دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تا ...643شمارهٔ ۱۳۰۲: به نظاره جوانان که کسی نیافت سیر ...644شمارهٔ ۱۳۰۳: چند سازم که شوم خاک و تو بر من گ ...645شمارهٔ ۱۳۰۴: ای اشک جگر سوز که در چشم پر آیی 646شمارهٔ ۱۳۰۵: منعت نکنم گر ببد اندیش نشینی 647شمارهٔ ۱۳۰۶: با قبای آل چون برقی بمیدان تاختی 648شمارهٔ ۱۳۰۷: خنده یی کردی چو گل مارا چو بلبل ...649شمارهٔ ۱۳۰۸: ایشوخ مرا اینهمه دلتنگ چه داری 650شمارهٔ ۱۳۰۹: بخدا که بزم ما را ز غم تو شامگاه ...651شمارهٔ ۱۳۱۰: بصد کرشمه مهرم شکار خود کردی 652شمارهٔ ۱۳۱۱: بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی 653شمارهٔ ۱۳۱۲: اول ز عاشقان بوفا یاد میکنی 654شمارهٔ ۱۳۱۳: هرکه یکساعت طبیب جان بیمارش تویی 655شمارهٔ ۱۳۱۴: از من خبر ای پسر نداری 656شمارهٔ ۱۳۱۵: گر کشد خاطر حزین باری 657شمارهٔ ۱۳۱۶: از آن بجور دل مبتلای من داری 658شمارهٔ ۱۳۱۷: مرید ما شو ایشیخ اگر باما دمی با ...659شمارهٔ ۱۳۱۸: چند از بتان فریفته آب و گل شوی 660شمارهٔ ۱۳۱۹: دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گ ...661شمارهٔ ۱۳۲۰: از رشگ رخت گر دل گل درد نکردی 662شمارهٔ ۱۳۲۱: گلی است عارض ساقی بنازکی کز وی 663شمارهٔ ۱۳۲۲: ایکه بر بالین طبیب جان بیمار منی 664شمارهٔ ۱۳۲۳: دل شکست آن مه مرا در آرزوی ناوکی 665شمارهٔ ۱۳۲۴: ای یوسف عزیز چه از ما نهان شوی 666شمارهٔ ۱۳۲۵: ما بنده حسنیم و گرفتار نگاهی 667شمارهٔ ۱۳۲۶: بچنین جمال خوبی که تو گلعذار دار ...668شمارهٔ ۱۳۲۷: کی دل سبک باشک جگرگون کند کسی 669شمارهٔ ۱۳۲۸: در کوره غم تا نخورم سوزش و تابی 670شمارهٔ ۱۳۲۹: کاشکی ز اول بمن این کینه داری دا ...671شمارهٔ ۱۳۳۰: عاشق بیخانمان گر اختیاری داشتی 672شمارهٔ ۱۳۳۱: بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبر ...673شمارهٔ ۱۳۳۲: دگرم ز چشم گریان بهزار دلستانی 674شمارهٔ ۱۳۳۳: خواهم شبی بیایی و مهمان من شوی 675شمارهٔ ۱۳۳۴: مارا کشی و زنده جاوید میکنی 676شمارهٔ ۱۳۳۵: من لایق آن نیستم تا یار همرازم ک ...677شمارهٔ ۱۳۳۶: میان خلق میخواهم که توسن بر سرم ...678شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی 679شمارهٔ ۱۳۳۸: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 680شمارهٔ ۱۳۳۹: ایکه بر عاشق نگاه از لطف و احسان ...681شمارهٔ ۱۳۴۰: غیرتم در دیده ها چون باد اگر ره ...682شمارهٔ ۱۳۴۱: کعبه گر میطلبی سعی کن آرام مجوی 683شمارهٔ ۱۳۴۲: نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری ت ...684شمارهٔ ۱۳۴۳: ز هستی تا نشان داری نشان تیر غم ...685شمارهٔ ۱۳۴۴: گر چو شمعم بکشی زنده بیک خنده کن ...686شمارهٔ ۱۳۴۵: گیرم دل من از غم دیوانه زیست بار ...687شمارهٔ ۱۳۴۶: بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی 688شمارهٔ ۱۳۴۷: خوشیم با ستم و محنتی که میخواهی 689شمارهٔ ۱۳۴۸: تو مرا اگر نبخشی من و کنج نامراد ...690شمارهٔ ۱۳۴۹: ایکه بقتل عاشقان مست و خراب میرو ...691شمارهٔ ۱۳۵۰: صوفی اگر حریف ما بهر شراب میشوی 692شمارهٔ ۱۳۵۱: گر بغم شادی ز عشقش شادمانیها کنی 693شمارهٔ ۱۳۵۲: ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی 694شمارهٔ ۱۳۵۳: کاشکی فرق سرم فرش سرایت بودی 695شمارهٔ ۱۳۵۴: با همهلطف و با منت اینهمه ناز و ...696شمارهٔ ۱۳۵۵: ای ز جان شیرین تر و زیباتر از حو ...697شمارهٔ ۱۳۵۶: می خور که در سرای جهان نیست محکم ...698شمارهٔ ۱۳۵۷: گر بود یوسفش گرانجانی 699شمارهٔ ۱۳۵۸: از خون دیدها شد کوی تو لاله زاری 700شمارهٔ ۱۳۵۹: ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین م ...701شمارهٔ ۱۳۶۰: باز دل میبردم عشوه سرو نازی 702شمارهٔ ۱۳۶۱: ایسرو اگر این سوخته را دست بدادی 703شمارهٔ ۱۳۶۲: دلا، با شمع خویشت در نگیرد گریه ...704شمارهٔ ۱۳۶۳: مستی و غم از طعن بداندیش نداری 705شمارهٔ ۱۳۶۴: نظری فکن که دارم تن زار و روی زر ...706شمارهٔ ۱۳۶۵: صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلاف ...707شمارهٔ ۱۳۶۶: ایگل که غم عاشق مدهوش نداری 708شمارهٔ ۱۳۶۷: رفتی و چراغ ستم افروخته کردی 709شمارهٔ ۱۳۶۸: گر درد من سر از دل فرهاد بر زدی 710شمارهٔ ۱۳۶۹: دولت اگر مدد کند گلبن باغ من شوی 711شمارهٔ ۱۳۷۰: از جهان این بس که نانی خشک و آبی ...712شمارهٔ ۱۳۷۱: دشنام تلخ کز لب چون شکرم دهی 713شمارهٔ ۱۳۷۲: تو گر بخاک شهیدان گذار باز آری 714شمارهٔ ۱۳۷۳: ایکه در آیینه بینی روی و ناز افز ...715شمارهٔ ۱۳۷۴: سوختم چند چو برق آیی و چون باد ر ...716شمارهٔ ۱۳۷۵: سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی 717شمارهٔ ۱۳۷۶: پیش سگت چو اشک من لافد ز مردم زا ...718شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی 719شمارهٔ ۱۳۷۸: گشاد خنده زنان چشم برمن آفت جانی 720شمارهٔ ۱۳۷۹: چه سر پیش آری و با خود مرا همراز ...721شمارهٔ ۱۳۸۰: همه جانی از لطافت همه عمر و زندگ ...722شمارهٔ ۱۳۸۱: اگرچه چشم منی همنشین اغیاری 723شمارهٔ ۱۳۸۲: گر به بتخانه درآیی و موافق باشی 724شمارهٔ ۱۳۸۳: بیا که میکشدم درد ارزومندی 725شمارهٔ ۱۳۸۴: چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آی ...726شمارهٔ ۱۳۸۵: خورشید صفت با همه کس مهر نمایی 727شمارهٔ ۱۳۸۶: بناوکی که مرا رخنه در درون کردی 728شمارهٔ ۱۳۸۷: باشد ایدل همدمان دوست یار خود کن ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ