کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از بسکه جان به تشنه لبی درد کرده است
    آب حیات بر دل من سرد کرده است
    امروز یافتم که چه درد از میان خلق
    مجنون و شان گمشده را فرد کرده است
    گیرم که نیست ناله ام از غم نه عاقبت
    دردی است در دلم که رخم زرد کرده است
    فریاد از آن غزاله مشکین که بوی او
    ماراچو باد صبح جهانگرد کرده است
    اهلی بکنج صومعه سلطان وقت بود
    عشقش گدای میکده پرورد کرده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha